انتخابات زود هنگام چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در ایران پایان یافت و موسم معرفی کابینه رسید و جریانات مختلف عزم بر مصادره دولت کردند و هر کسی دولت را از آن خود می دانست و البته سهم اصلاحات بیش و پیش از سایرین بود و بدون حمایت اصلاحات این پیروزی برای پزشکیان ممکن نبود. روی سخنم در این یادداشت با جبهه اصلاحات است.
۱⃣ اصلاحات با ناهمگونی گفتاری و رفتاری، مدعی اصلاحات ساختاری است. جبهه اصلاحات بر آن است که دولت باید نماینده تام و تمام این جریان سیاسی باشد و البته بیراه هم نمی گوید و اصولاً کارکرد احزاب و جریانات سیاسی همین است که کاندیدا معرفی کنند و هر جریان برای نامزد خود بکوشد و جریان پیروز، دولت را شکل دهد اما در کشور ما که ساختار نظاممند حزبی وجود ندارد و احزاب صرفاً موسمی و کارکرد انتخاباتی دارند هر دولتی با هر گرایشی هم شکل بگیرد، همچنان در خانه اول هستیم؛ چون احزاب نسبت به عملکرد دولت پاسخگو نیستند. اصلاحات یعنی پذیرش ساختار موجود و تلاش برای اصلاح آن. شرط لازم برای این امر، مشارکت در قدرت است که عامل نبودن در قدرت، هم حاکمیت است و هم شیوه کنش اصلاح طلبی.
۲⃣ پرسش مهم این است که آیا مسعود پزشکیان اصلاح طلب است؟ به ادعای شخص پزشکیان، ایشان نه اصلاح طلب است و نه هیچ نگرش و وابستگی سیاسی دارد و این موضوع را بارها در مناظرات و سخنرانی ها اعلام کرده و خود اصلاحات هم بر آن واقف هستند، هرچند بیان نکنند. اما چرا دکتر مسعود پزشکیان گزینه اصلاحات در این انتخابات شد؟ جبهه اصلاحات با شناخت دقیق میدان انتخابات نیک می دانست که گزینه های مطلوبش (چهره های شاخص و تکراری گذشته) هرگز تأیید صلاحیت نمی شوند و به دنبال گزینه ای بودند که نمایندگی این جبهه را عهده دار شود و بعد از پیروزی توان در دست گرفتن دولتش را داشته و میدان دار باشند و دولت را مدیریت کنند و از طرفی، مشکل تأیید صلاحیت هم نداشته باشد. آنها پس از بررسی ها به ۳ گزینه رسیدند که فقط پزشکیان تایید صلاحیت شد. از این رو، اسب خود را زین و در رزمایشی بی مانند از صدر تا ذیل اصلاحات را به میدان آوردند و با کاندیدایی که از جبهه خود میدانستند اما در واقع عاریهای بود، پیروز انتخابات شدند.
۳⃣ اصلاحات در پسا انتخابات مدعی شد چون رییس جمهور وامدار اصلاحات است، دولت چهاردهم باید دولت اصلاحات باشد و جریانات رقیب نباید سهمی در دولت داشته باشند. اگر این گونه است، پس چرا هنگامه انتخابات که ستاد اصولگرایان حامی دکتر پزشکیان در ستاد مرکزی راه اندازی شد، مخالفتی نکردند و وقتی در دور دوم، ستادهای قالیباف و حتی برخی چهره های شاخص ستاد جلیلی به پزشکیان پیوستند، آنها را پذیرا شدند؟ آیا آنها را یاران روز جمعه و وصله ناجور خود می دانستند؟ آیا برای گرفتن رأی می توان از هر چیزی گذشت؟ آیا اصولگرا و هر طیفی که باشند رأیشان خوب و ستوده اما حضورشان در قدرت نکوهیده است؟ آن روز با آغوش باز پذیرای آنها بودند و این کنار هم بودن را پیوند دو دریای خروشان ملت خواندند و مفتخرانه سرود آزادی سر دادند! به راستی آن روز مفتخر بودند یا مفت خَر!؟ آیا نمی پنداشتند که آنان هم سهمی در قدرت می خواهند؟
آیا چون نامش سیاست است باید همه چارچوب های اخلاقی را فرو ریخت؟ اصلاحات چه چیزی را و با چه شیوه ای میخواهد اصلاح کند؟ همان طور که در یادداشتی در شمارگان پیش از انتخابات هم گفته شد، هدف جبهه اصلاحات از شرکت در انتخابات، مشارکت در قدرت است نه اصلاح ساختار قدرت!! وقتی عدم مشارکت و قهر خود با صندوق در دوره های گذشته را ناشی از نابسامانی و اصلاح ناپذیری ساختار قدرت می دانستند، پس حضورشان در انتخابات باید مشروط به اصلاح ساختار باشد نه به داشتن کاندیدا.
۴⃣ بخشی از چهره های شاخص اصلاحات روزهای پس از انتخابات گفتند که ما پیرمردهای فرتوت و بازنشسته باید از سهم خواهی و مشارکت در دولت خودداری کنیم و دست دولت را در تعیین کابینه باز بگذاریم تا نسلی نو و غیر تکراری به میدان آیند؛ اما گوش شنوایی نبود و روزی نبود که حامیان و نزدیکان رییس جمهور سهم خواهی ها و قدرت طلبی ها را فریاد نزنند. حتی ظریف و آذری جهرمی و شورای راهبری هم معترض سهم خواهی شدند تا جایی که صدای اعتراض رییس جمهور هم بلند شد.
۵⃣ کار به جایی رسید که پس از معرفی لیست وزرا به مجلس، ظریف قهر کرد و استعفا داد و در شبکه خبر سیما اعلام شد. البته دیدگاه دیگری می گوید که به دلیل دو تابعیتی بودن فرزندش، برای معاونت رییس جمهور منع قانونی دارد و شاید این استعفا فراری رو به جلو و قهرمان بازی باشد؛ هر چند ساعتی بعد در پیامی دیگر ماجرا را به گونه ای دیگر روایت کرد و باز هم تکرار دو گانگی ها! در هر صورت، فشارها بر رییس دولت فزاینده شد. آیا قرار است کابینه، اختصاصی اصلاحات باشد؟ سبد رأی پزشکیان یک دست نبوده و فراجناحی است، هرچند قاطبه اش سهم اصلاحات است اما حداقلی ترین دولت تاریخ ایران شکل گرفت. گفتمان این دولت فراجناحی و شعار رئیس دولت در انتخابات، همبستگی و آشتی ملی بوده است؛ بنابراین، کسی حق مصادره آن را ندارد. مگر جبهه اصلاحات از یاد بردهاند که با شعار نه به تمامیت خواهی و پایان جلیلی به میدان آمدند؟ این است نه به تمامیت خواهی ها؟!
۶⃣ شعار پزشکیان #برای_ایران بود نه #برای_اصلاحات! شما که تمامیت خواه بودید چرا در سخنرانی های انتخاباتی و مناظرات تلویزیونی که پزشکیان صدها بار فریاد زد با یک جناح و یک تفکر و یک گروه نمی توان مملکت را نجات داد، یا وقتی با صدای رسا می گفت باید فردای انتخابات بنشینیم و گفتگو کنیم و اختلافات را پایان دهیم و برای فردای روشن ایران همه با هم بکوشیم، برایش کف و سوت زدید و هورا کشیدید، اما امروز به آن پشت کرده اید؟ این است سیاست ورزی اصلاح طلبانه؟!
۷⃣ اصلاحات که مدعی سیاست ورزی است آیا زمین بازی سیاست و چگونگی فرآیند تشکیل دولت در ایران را نمی دانند؟ دولت چهاردهم دولت وفاق ملی است نه نفاق ملی! هرچند برخی گزینه ها سزاوار کابینه نیست اما رییس جمهور تا اینجای کار دقیقاً بر اساس گفته ها و وعده هایش پیش آمده و به اصلاحات هم وفادار مانده است از ترکیب اعضای شورای راهبری و کمیته های زیر مجموعه آن گرفته تا انتخاب معاون اول و دیگر اعضای هیأت دولت و… ، تا سهم در تعداد وزرا به اصلاحات. پاسخ وفاداری پزشکیان به جبهه اصلاحات، بی مهری و حرمت شکنی نیست. آیا سرمایه اجتماعی و انسانی جبهه اصلاحات همین چند گزینه تکراری و برچسب دار و تأیید نشونده است؟ چه اصراری دارید که صرفاً با گزینه های تکراری به میدان آیید؟ آیا در این جبهه قرار نیست نوبت به سرمایه های انسانی ناب جوان برسد؟
۸⃣ اصلاحات پس از چند بار قهر با صندوق و بد بازی کردن های پیاپی سبب فروکاستن اعتبار اجتماعی و ریزش شدید آرای خود شد و اگر خردورز و سیاستمدار بودند، با این فرصت تاریخی بادآورده، حضور در قدرت را غنیمت می شمردند و اینک که در روزگار وادادگی و خمودی، همای سعادت بر سرشان نشسته و دولتمند و بخت یار شده اند با حضور هوشمندانه و سازنده در قدرت، به اصلاح ساختار و امور می پرداختند، نه اینکه از تلاش برای روزنه گشایی به استحاله و مصادره دولت برسند. آیا باز هم می خواهند مقبولیت و محبوبیت از دست رفته را به پای حاکمیت بنویسند؟ آیا حاکمیت حق ندارد نگران این تمامیت خواهی های چپ و راستی سیاست در ایران باشد؟
۹⃣ به اعتقاد نگارنده، آشکار شدن چهره تمامیت خواهان و ستیزه پیشگان سیاسی در همین آغاز راه، خدایاری دولت پزشکیان است. اگر در پایان دولت اصلاحات با تحصن مجلس ششم بنای واداشتن رییس جمهور به قرار گرفتن در برابر نظام را داشتند، امروز و در آغاز دولت وفاق ملی در پی آنند و موج اعتراضات این روزهای توئیترنشینان و تمامیت خواهان به نوعی تکرار تحصن مجلس ششم است که البته پزشکیان بازیچه این بازی ها نخواهد شد.
فرجام سخن؛ اتفاقات چند روز گذشته کمک بزرگی به دولت، ایران و ایرانیان است و بر این باورم که دکتر پزشکیان همان گونه که برای اصلاحات ساختاری باید قاطعانه به گفتگو بنشیند و خواهان اصلاح روند موجود گردد، باید مقتدرانه در برابر قدرت طلبان از هر جناح و طیفی حتی حامیان و نزدیکان خود نیز بایستد و اجازه ندهد که دولت جولانگه زیاده خواهان گردد. او با مدارا پیشگی و البته استواری و پایبندی به تحقق وفاق و آشتی ملی میتواند آغازگر فصلی نوین گردیده و در مسیر سیاست ورزی خردمندانه گام بردارد. تغییری که خواسته پزشکیان است، همبستگی و آشتی ملی برای ایران است نه تغییر یک جریان سیاسی و حاکمیت جریانی دیگر و در این مسیر نفسگیر و پر هزینه، همه میهن دوستان باید به یاری دولت وفاق ملی بشتابند تا این آرمان زیبا و امیدبخش ایران برای همه ایرانیان محقق شود.