هوا تاریک است، نزدیک سحراست، چوپان ها می خواهند گوسفندان را به بیرون ببرند، چندتا از زنان و دختران دارند همدیگر را صدا می زنند مشک ها را بردارید تا زودتر خود را به آب چشمه رودخانه برسانیم و مشک هایمان را پُرکنیم و بیاوریم خونه، تا چوپان ها وقتی می خواهند گله را بیرون ببرند آب شیرین چشمه به همراه داشته باشند.
کفش هایشان(مِلکی یا گیوه) را از پا در می آورند و کناری می گذارند با پای لخت و راهی چشمه می شوند.
در تاریکی از راه باریک و سراشیبی ها، از دیواره ها و تخته سنگ ها عبور می کنند و خود را به چشمه می رسانند. چشمه مملو از آبی صاف و زلال و گوارا و شیرین و خنک است یکی یکی به روی تخته سنگی که وسط چشمه قراردارد می روند و مشک های خود را پُر از آب می کنند و به کمک همدیگر مشک ها را به دوش یکدیگر می بندند. خدا را شکرکنان راه رفته را که بصورت سرازیری بود با پای پیاده و لخت بصورت سربالایی پیموده و از تخته سنگ ها عبور می کنند و به بالای رودخانه می رسند و کمی استراحت می کنند و کفش هایشان را می پوشند و خود را به خانه می رسانند.
چوپان ها آب مورد نیاز جهت بیرون رفتن را در مشک کوچکتری می ریزند و درب خس گله را باز می کنند و با کمک سگ ها که نگهبان گله هستند گوسفندان را به بیرون از روستا جهت چریدن هدایت می کنند.
آب آوردن از چشمه برای یک خانواده در هر شبانه روز بین ۳ الی ۴ بار اتفاق می افتاد که این کار را بیشتر اوقات زنان و دختران خانواده انجام می دادند، این کار از روی شوق و علاقه و بدور از هر گونه دریافت مزد و دستمزد انجام می شد چرا که آن را یک وظیفه شیرین برای خود می دانستند.
این چشمه در دل سنگ سخت(چرم) در زمان های بسیار قدیم طراحی، کنده و تراشیده شده است.
چشمه ای که باید قدمتش را همپای قدمت آسیاب آبی که کمی بالاتر از آن قراردارد، دانست.
چشمه ای که با جوشش مداوم خود از روزگاران قدیم حیات بخش زندگی مردمان ای دیار بوده است، بدلیل آب لوله کشی اهمیت و ارزش و اعتبار و حتی نام خود را هم از دست داده است و از گِل ولای پُر شده است و فقط یک درخت گِز همدم و همراز او شده است و این درخت گِز با زبان بی زبانی به ما می گوید چشمه را دریابید، چشمه زنده است.
چشمه از ما این انتظار را دارد که به پاس جوشیدن هایش، حداقل در شب نشینی ها یتان از من که با مردم این دیار دارای خاطرات تلخ و شیرین هستم، بازگو کنید.
چشمه بصورت مثلثی شکل می باشد که در وسط آن هم یک تکه سنگ جهت برداشت آب طراحی شده است.
راه باریکی که با پیچ و خم های زیاد از وسط تخت سنگ ها عبور می کرد و به چشمه می رسید بعلت اینکه افراد زیادی از روزگاران قدیم جهت بردن آب از این مسیر استفاده کرده بودند بصورت یک خط باریک سفید رنگ و صاف و بدون برجستگی در آمده بود و کف پاها که لخت بوده اند با ساییدن سنگ های تیز و ناصاف به یک راه باریک(رِچ) صاف و سفید رنگ تبدیل شده بود.
سابقه چشمه رودخانه را باید همزمان با آسیاب آبی روستا دانست زیرا از سمت آسیاب آبی به چشمه یک راه وجود داشته که چند تا از پله های طراحی شده در قسمت هایی از آن مسیر هنوز باقی مانده است.
این چشمه یکی از آثار قدیمی روستای پلنگی می باشد که مشخص نیست مربوط به کدام نسل، نژاد و دوره حکومتی در منطقه بوده است.
این اثر تاریخی بسیار جالب و زیبا می باشد ولی متاسفانه امروزه پُر از گل و لای رودخانه شده و اهمیت و ارزش خود را از دست داده است.
این چشمه در درون خود خاطرات، حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین و جالب و جذاب زیادی را از قدیم الایام تاکنون مانند یک مخزن اطلاعات، ذخیره و نگهداری می کند.