نماد سایت پایگاه فرهنگی اجتماعی سپهر جنوب

رودخانه ها؛ قربانی سودجویی

 

محیط زیست یک مجموعه بسیار کلان، گسترده، متنوع، پیچیده، در هم تنیده و به هم پیوسته است که پرداختن  به هر جزء از اجزای آن به تنهایی ممکن نیست و اگر ساختاری و بنیادین و مبتنی بر ساز و کار و ساختار طبیعت نباشد هر نتیجه ای بدست آید ارمغانی جز نابودی محیط زیست نخواهد داشت. متأسفانه بشر با رویکرد بهره ورانه و انسان محورانه به محیط زیست، از زیستِ سازگارانه به زیستِ ستیزانه چنگ انداخته و بنیان های محیط زیست را به چالش کشیده است. از مهمترین و زیربنایی ترین ارکان محیط زیست، رودخانه است که بدون شناخت درست و دقیق ماهیت و کارکرد آن هر اقدامی انجام دهیم تاب آوری طبیعت و پایداری زیست بوم ها را بر هم خواهیم زد. وابستگی انسان به آب سبب پیدایش تمدنها در کنار رودخانه ها گشت تا جایی که برخی از کهن فرهنگ های بشری همچون ایران زمین، آب و رودخانه را مقدس با جایگاهی ارجمند دانسته که رفته رفته با پدیداری صنعت و گسترش شهرنشینی نوین و تغییر سبک زندگی وابستگی و پیوند مردم با رودخانه کم رنگ و با دست اندازی و تصرف حریم و بستر رودخانه، پل و سدسازی و… سبب بر هم خوردگی تعادل زیست بومی و رژیم رودخانه ای شد.

رودخانه موجودی زنده و شاهرگ و شریان زندگی بخشی است که دارای قواعد، قوانین و حقوقی است که اگر پاس داشته نشود کل ساختار طبیعت را به مختل می کند. کارکرد رودخانه حفظ تعادل اکولوژیکی است که مجموعه زیستمندی طبیعی و انسانی از سراب در حوضه آبخیز تا پایاب در حوزه آبریز، خواه دشت، تالاب، دریاچه و دریا را تغذیه می کند. رودخانه نه تنها آبراه است بلکه مهمترین منبع تغذیه ای زیستمندان تالابی و دریایی است که فرسایش خاکی حوضه آبخیز که سرشار از منابع معدنی است را با خود به پایاب رسانده یا بر سینه دشتها نشانده و با شیرین سازی و باروری خاک، انبوهی پوشش مرتعی و جلوگیری از فرسایش خاک را رقم می زند و یا در دل تالاب ها، دریاچه ها و دریاها آرام گرفته و غذای مجموعه زیستمندی این زیست بوم ها را تأمین می کند و به گفته بانوی ادب پروین اعتصامی:

قطره ای کز جویباری می رود

از پی انجام کاری می رود

اما امروز شاهدیم که رودخانه و آب همچون ابزار و کالایی در خدمت وزارت نیرو درآمده و کارکرد طبیعی و رسالتش را از دست داده و با این تئوری که خروج آب از حوضه آبخیز و رسیدن به پایاب و دریا را هدر رفت آب می نامند، به جنگ با طبیعت رفته و با سدسازی بی رویه و پر شمار، هم زیست بوم بالادست را با عواملی همچون گرم شدن مناطق پیرامونی سدها بر اثر تبخیر ناشی از دریاچه های مصنوعی پشت سدها، بستن مسیرهای ماهیان مهاجر و قطع ارتباط اقماری آنان از زادگاه تا زیستگاه و… و هم حیات زیستی پایین دست را بر هم زده اند. میلیاردها تن از غنی ترین رسوبات ناشی از فرسایش خاکی حوضه آبخیز که بزرگترین منبع غذایی است(رسوبات ناشی از فرسایش، شاخ و برگ و تنه های درختی و…) را در پشت سدها انباشت و آب را فقیر کرده به پایین دست می فرستند آنهم نه بر اساس حقابه طبیعی، تاریخی و قانونی بلکه آب فروشی کرده و مازاد را به محیط زیست اختصاص داده و رژیم رودخانه ها را نابود کرده اند. وانگهی با سدسازی و مهار کردن و فروکاستن تراز آورد رودخانه ها و کاهش سرعت و میزان جریان آب از خروجی سد تا پایان مسیر سبب انباشت رسوبات و کاهش ارتفاع رودخانه ها به گونه ای که بعد از سدها تا پایان مسیر رودخانه های بزرگی چون کارون و کرخه، جزیره های کوچکی ناشی از انباشت رسوبات پدیدار گشته و برخی جاها دیگر نشانی از رودخانه نیست و همچون مسیل شده اند و از سوی دیگر با القای نادرست و غیرعلمی که با وجود سدها، رودخانه ها ایمن شده و بسان گذشته دچار پرآبی و طغیان نخواهند شد، با تجاوز و تصرف حریم رودخانه ها سبب می شوند هنگام سیلابهای سهمگین دوره ای، رودخانه ها از پشت سدها تا پایان مسیر نتوانند به شکل حقیقی خود جریان سیلابی را هدایت کنند و با طغیان کردن، آسیب های جدی به محیط های طبیعی و انسانی وارد می کنند مانند سیل هال سالهای گذشته در زاگرس میانی و شمال و جنوب کشور شاهد خسارات سنگین و جبران ناپذیر جانی و مالی خواهد شد.

متولیان امر، تصمیم سازان و تصمیم گیران حوزه محیط زیست برای پایداری سرزمینی گریز و گزیری ندارند جز پایان دادن به نگاه انسان محورانه به محیط زیست، شناخت دقیق ساختار و ساز و کارهای محیط زیست و پایبندی و سرلوحه قرار دادن قوانین مترتب بر نظام طبیعت در همه تصمیمات و کارها و با عبرت از جهانیان دست از ستیزه با طبیعت برداریم و به مدیریت خودمان بپردازیم و مدیریت محیط زیست را بر عهده طبیعت بگذاریم چون بسیار هوشمندانه با خودمراقبتی به بازتولید خود می پردازد و آنچه رسالت ماست همانا مشق سازگاری با طبیعت و پایان استثمارگری طبیعی است.