شاخص ها و چگونگی روند انتخاب استانداران که در گفتگوی رسانهای آقای عبدالرسول عمادی رییس ستاد مرکزی دکتر مسعود پزشکیان در استان بوشهر تشریح، جای درنگ و نگرانی دارد.
۱⃣ آقای عمادی در آغاز گفتگو بر پایبندی به گفتمان وفاق ملی ابرام ورزیده اما در ادامه، مشی انحصارگرایانه حزبی را در پیش گرفته است.
از نظر ایشان، یکی از شاخصها «سابقه قابل دفاع در اصلاح طلبی» است. او همچنین عنوان نموده است که «با دعوت از شخصیت های سیاسی، رؤسای ستادهای امید و مردمی، ستادهای شهرستان و نمایندگان احزاب هفده گانه، گزینه های پیشنهادی برای مدیریت ارشد استانها معرفی خواهند شد.»
سوال این است که مگر میخواهند رییس دورهای احزاب یا جبهه اصلاحات را برگزینند که یکی از شاخصها را سابقه قابل دفاع اصلاح طلبی میدانند؟ قرار است برای استانی سرشار از منابع و سرمایه اما محروم، استاندار انتخاب شود و نه رییس برای یک جریان سیاسی! رییس دولت میگوید «استانداران باید نقشه راه توسعه استانی داشته باشند». با نگاه انحصاری حزبی، گفتمان وفاق ملی شکل نمیگیرد و از مدار سیاست گذاری رییس جمهور خارج است! رییس جمهور مدعی اصولگراییِ خواستار اصلاح است. با مشی خلاف گفتمان دولت، کاتولیک تر از پاپ نباشید.
۲⃣ وقتی آقای عمادی به عنوان رییس ستاد مرکزی انتخاباتی دکتر پزشکیان در استان خواستار نقش این ستاد و ستادهای شهرستانی در معرفی استاندار هستند، باید به خاطر بسپارند که خروجی هر چه باشد به پای ایشان نوشته میشود و باید پاسخگوی عملکرد استانداری که میگزینند، باشند. آبرو و اعتبار اجتماعی خود را فدای فشارها، لابیها و سهم خواهیها نکنید و نشان دهید که برای تغییر آمدهاید و با رویکردی خردورزانه، خط پایانی بر ناکامیها باشید. سرنوشت مردم و استان را به منافع حزبی گره نزنید.
۳⃣ ایشان در این گفتگو خواهان کاربست مدل کارگروه انتخاب استانداران بر سیاق معرفی وزرا شدهاند و این در حالی است که از روند گزینش و چیدمان اعضای کارگروههای معرفی وزرا بسی بهتر از ما آگاهند و حواشی پیرامونیشان را اگر ما شنیدیم، ایشان دیدهاند و نقد کردهاند و هشدار دادهاند؛ پس چنانچه مراقبت نکنند، دور از انتظار نیست که به همان فرجام گرفتار شوند.
بنابراین، برای آن که چرخ توسعه استان به حرکت در آید، باید از همین ابتدا چیدمان کارگروهها دانش محور و از سرآمدان علمی استان که وابستگی و دلبستگی جریانی و شخصی ندارند و ذوب در افراد نیستند، باشد.
۴⃣ رییس ستاد مرکزی انتخاباتی دکتر پزشکیان در استان اظهار داشتهاند که کارگروهها نقش مشورتی دارند؛ در این صورت، سزاوار است از گزینههای تکراری امتحان پس داده عبور کرده و سرمایه های ناب و توانمند انسانی را معرفی کنند و ستادهای انتخاباتی را دکان دو نبش مناصب نسازند. آیا هنوز هم باید شایسته ترین فرزندان میهن فدای سهم خواهیهای سیاسی شوند؟ مملکت تا کی باید از وجود شایستگانی که حامی مالی ستادها و فعالین موسمی سیاسی نیستند، محروم باشد؟ اگر قطب اقتصاد، پایتخت انرژی و بزرگترین منبع درآمدی کشور را داریم، چرا باید همچنان واژه محرومیت تارک نشین نام استان باشد؟
سایه تحریم سیاسیون را از سر نخبگان، اندیشمندان و کارشناسان زبده توسعه گرا بردارید تا استان بوشهر همچنان محروم نباشد.
۵⃣ کسانی که در تبلیغات انتخابات مدعی پایان دادن به انحصارگرایی و تمامیت خواهی جبهه پایداری بودند و با شعار وفاق ملی و توسعه گرایی به میدان آمدند، امروز انحصارگرایانه شاخص را سابقه قابل دفاع اصلاح طلبی میدانند!
این کشور و مردمان بردبار و وفادارش بیش از این تاب زیاده خواهیهای سیاسی را ندارند؛ به فردای میهن اندیشه و استاندار توسعه طلب معرفی کنید نه اصول گرا و اصلاح طلب!
۶⃣ اگر در پی نجات استان و زدودن زنگار محرومیت از سیمای آن هستند، میطلبد که این بار سکان مدیریت استان را به یکی از سرمایههای توانمند انسانی استانی در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی واگذار نمایند.
بزرگترین ثروت و دارایی سرزمینی ما صنعت نفت، گاز و پتروشیمی است که در دل خود سرمایههایی دارد که از خودش گرانبهاتر است و آن «سرمایه انسانی» است.
بزرگترین چالش مدیریتی استان ما عدم برخورداری از سرمایه عظیم نفتی استان است. اگر برخی استانهای کشور، تنها یک فاز پالایشگاهی و شرکت پتروشیمی داشتند، بهشت ایران میشدند، اما اینجا با ۲۴ فاز پایشگاهی و بیش از ۵۰ پتروشیمی فقط در جنوب استان، هنوز محرومیم و برای نجات جان خود باید راهی استانهای همسایه برای درمان شویم. از صنعت نفت، بیمارستان و دانشگاه نفت و مسئولیت های اجتماعی و… سهم دیگران و آلایندگی و ناکامی و… سهم ماست.
۷⃣ استان بوشهر محروم است و مهمترین علت آن، نمایندگان و استانداران بیگانه با صنعت نفت هستند که ظرفیتها، فرصتها و قوانین مترتب بر این صنعت را آن گونه که باید، نمیشناسند و نمیتوانند با صنعت تعامل کنند. استانهای همسایه، بومیاند و برخوردار از سهم عوارض آلایندگی و سفره نفت استان بوشهر، اما در جغرافیای استان قائل به بومی درجه یک و دو میشویم.
برخورداری از سرمایه صنعت نفت، زبان و تخصص نفت میخواهد، کسی که الفبای نفت را مشق کرده، خاک این صنعت را خورده، شرجی آن را دیده و اقماری چشیده باشد و ساختار نفت را بشناسد و زبان وزیر و مدیران نفتی را بفهمد.
وزارت نفت ناتوان از دادن حق این استان نیست؛ خود ما با منطقهای نگری، سیاسی بازی و خویشتن گدازی به پیکار با هم و تقابل با مدیران نفتی پرداختهایم.
۸⃣ استان بوشهر تشنه وفاق استانی و همبستگی سرمایههای انسانی خویش است. دوراندیشانه و خردورزانه سکان مدیریت استان را به مدیری شایسته بسپارید که حلقه وصل و یکپارچگی و همدلی نمایندگان استان شود و با بسیج سرمایههای انسانی برای برخورداری از سرمایههای مادی و منابع نفتی همت گمارد. کار ما به جایی رسیده است که آرزوی گچساران شدن را داریم! بیش از این، زمانِ فرصت سوزی و آزمون و خطا با مدیران سیاسی نیست. مردم از اصولگرا و اصلاح طلب گذشتهاند. فریاد بلند نومیدانی که اعتماد نکردند و پای صندوق نیامدند را فراموش نکنید و امید بیافرینید.
۹⃣ نگارنده به عنوان یک کنشگر مدنی که در فضای رسانه زیسته است، با قاطعیت و تحقیقاً بر این باور است که اگر صنعت نفت، گاز و پتروشیمی استان از شمال تا جنوبش و پایانههای نفتی و… را بدست مدیرانی در تراز وزیر نفت بسپاریم، اما نمایندگانمان در مجلس، در ستیز با هم و استاندارمان بیگانه با نفت باشد، همچنان درب بر همان پاشنه خواهد چرخید؛ چرا که شناخت عمیق و زبان مشترک ندارند.
کم نداشتهایم مدیران عاملی در تراز وزارت که در هر استان دیگری بودند، از ظرفیت و توان و اعتبارشان در دولت و… نهایت استفاده را برای آبادانی استان شان می بردند، اما در بی تدبیریها و کشمکشهای سیاسی و منطقهای استان ما زمینگیر شدهاند و چه بسیار به تهدیدِ فرصتها و فرصت سوزی پرداختهایم.
فرجام سخن:
استان بوشهر در صنعت نفت، نیروهای انسانیای دارد که از بیشتر گزینههای وزارت نفت، توانمندتر و شایستهتر هستند و امروز زمان آن است که برای استان بوشهر، وزیر نفت انتخاب کنیم نه استاندار! سهم ما از نفت در گرو استاندار نفتی است نه استاندار سیاسی.