نماد سایت پایگاه فرهنگی اجتماعی سپهر جنوب

وفاق ملی؛ چرا و چگونه؟

در ایران پسا انقلاب همواره گقتمان هایی با دولتها پدیدار گشته و بهتر بگویم دولتها برآیند گفتمانی ویژه بوده که شاخص و نماد یادکردی هر دولتی بوده و همه گفتمان ها همان گونه که با دولتها آمدند پایان دولت برابر بوده با پایان آن گفتمان به گونه ای که هر گفتمانِ جریان ساز و دولت ساز، در پایان دولت به خط قرمز نظام تبدیل شده و دولتمردان و حامیان و همراهانش در زمره پیاده شدگان قطار انقلابند و امروز مورد تأیید شورای نگهبان هم نیستند و با هر دولتی، طیف گسترده ای از سرمایه های انسانی کشور با عنوان فعالان ستاد انتخاباتی و مدیران دولت و… برچسب خورده و دچار رد صلاحیت ها و محرومیت هایی می شوند که دلایل گوناگونی دارد و مهمترین دلیل، عدم تعریف درست و دقیق گفتمان دولت، نداشتن چارچوب و قالب مشخص و فقدان منشور عملی آن گفتمان است.

دولت های سازندگی با شعار اقتصاد و بازسازی اقتصادی، اصلاحات با شعار فردای بهتر برای ایران اسلامی، عدالت با شعار مهرورزی و اعتدال با شعار تدبیر و امید همه بدفرجام شدند. بدلیل بی تعریفی گفتمان های سیاسی و عدم تبیین راهبردها و نقشه راه، تندروهای جریانات سیاسی در دل آنها رخنه و جا خوش کردند و سبب انحراف مسیر گشتند.

باری! پدیداری دولت چهاردهم با شعار «برای ایران» و گفتمان «دولت وفاق ملی» است که در این بزنگاه تاریخی، بسیار دقیق، راهبردی و ضروری بود که اگر مراقبت نشود شرایط بسی بغرنج تر و پیچیده تر خواهد شد.
اگر دکتر پزشکیان و دولت وفاق ملی نمی خواهد به سرنوشت اسلاف خویش گرفتار آید همانا باید وفاق ملی را تعریف و منشور عملی آن را تدوین و ساز و کار دولت را مشخص کند و محکم و قاطعانه جلوی تندروی ها بایستد و دولت را از خطر و آفت تندروی و انحراف، بیمه کند و گرنه نه تنها دولت ناکارآمد و مردم زمینگیر می شوند وفاق ملی هم به مسلخ و قربانگاه خواهد رفت.

وفاق در معنای واژگانی برابر است با هم آهنگی، یک دلی، همراهی و سازگاری اما در دانش سیاسی نا مفهوم و گنگ است و رییس جمهور باید روشن و شفاف بگوید:
✓ که منظور از وفاق ملی چیست؟
✓ وفاق در چه سطحی؟ آیا وفاق با جریانات سیاسی یا با کانون های قدرت و کلنی های ثروت؟
✓ وفاق ملی چگونه می تواند بخش ناراضی و مشارکت ناپذیر در انتخابات را دلجویی و آشتی دهد ؟
✓ در منشور عملی وفاق ملی، سهم احزاب چه میزان و با چه شاخص هایی است؟
✓ آیا در وفاق ملی همچنان که می بینیم مناصب و مدیریت ها سهم فعالان ستادهای انتخاباتی و حامیان مالی ستادهاست؟
✓ آیا مناصب به سرمایه های انسانی علمی و تجربی و نیروهای کارآمد مخلص که با کانون های قدرت و رانت پیوندی ندارند هم می رسد؟ و….

مهمترین و بلندترین گام دولت وفاق ملی در آغاز راه همین است که وفاق ملی، اصول و بنیان ها و ماهیت و هویتش را آشکار سازند تا مصادره به مطلوب نشود و هر کسی از ظن خود یار و بار دولت نگردد.

وفاقی را می توان ملی خواند که در راستای امنیت و رفاه ملی باشد، آشتی ساز و امیدآفرین باشد، ملی نگر باشد نه قشر نگر، وفاق بین ارکان حاکمیت بیافریند و ضمن استقلال قوا روندی حاکم گردد که دولت نگوید نگذاشتند چنان و چنین کنم و جای رویکرد تقابلی به تعاملی سازنده در راستای تحقق چشم انداز سیاست های کلان باشد، نفی تندروی ها و اجماع شایستگان جریانات سیاسی باشد، انجمن گشتن خردورزان و اندیشه ورانِ میهن دوست برای گشایش بن بست های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و… باشد، وفاق با دانش، تخصص، تجربه و کارآمدی و پایان دادن به تقسیم مناصب بین ستادهای انتخاباتی و تسهیم مناصب بین شایستگان و سرآمدان دانش و مهارت باشد و گرنه وفاق ملی نیز جز شعاری گمراه کننده و آسیب زا نخواهد بود و تشت رسوایی وفاق ملی نیز بر بام و بانگ رحیلش در آفاق خواهد بود.