در این مقال نامی برده نمیشود تا به بال قبای کسی بر نخورد و این که «بوشهری» از جنوبی ترین تا شمالی ترین نقطه استان را شامل میشود. اشتباه نکنید، تفکیک و تفرق مناطق در استان منظور نیست؛ آن گونه که برخی چنان «جنوب استان» ، «جنوب استان» میگویند که فارس از این آب گل آلود ماهی ناب میگیرد (برای مثال، حق آلایندگی که این روزها بحث آن داغ است). البته شاید اگر بخشی از این همه تاسیسات در دیلم و گناوه هم بود، آنها نیز «شمال استان» ، «شمال استان» میکردند. به هر حال آن چه از همگرایی به دست میآید، با واگرایی در دسترس نیست و همین است که سهم استان از سفرهی نفت و گازی که در دل دارد، بسیار ناچیز است.
و اما «بوشهری» دشمن نمیخواهد، چون خود برای خود کافی است. کافی است تا یک بوشهری برای مسند و جایگاهی کشوری یا استانی مطرح شود، مخالفینی سرسخت از درون استان و بیشتر از هم طیفهایش دست به کار میشوند تا او را در رسیدن به آن مسند و جایگاه ناکام گذارند و چنانچه بر مسند نشست، اگر جایگاه کشوری باشد از او فاصله میگیرند و اگر استانی باشد، بیشترین چوبها از هم طیفهایش لای چرخ او گذاشته میشود.
میگویید چنین نیست؟ امید است دیگر چنین نباشد!
امید است قهر و غیظها جای خود را به همدلی و همراهی برای آبادی استان و رفع معضلات آن در هر زمینه از باغداری تا لنجداری و ملوانی و صیادی، گردشگری، ورزشی و … دهد.
در این مدتی که بحثها بر سر امکان انتصاب استانداری غیر بومی داغ بود، همه از این که استانداری غیر بومی و خاصه ناکارآمد (که قبلاً ناکارآمدیش را هم دیدهاند) برای استان برگزیده شود، معترض و در غضب بودند. حال که شخصی بومی با تجربهی معاونت فرمانداری دشتی، فرمانداری دیر و دشتستان و استانداری گیلان، سکان اجرایی استان را به دست گرفته است، شایستهتر است که نخست شخص ایشان عملاً و علناً آغوش استقبال گشاید و فارغ از هر گونه طیف بندی سیاسی و غیره، موتور همدلی و همراهی را استارت زند و نمایندگان حوزههای چهارگانه استان نیز چارهی کار را که دست در دست هم گذاشتن است، دریابند. در این صورت است که دیگر دلسوزان استان از هر صنف و طیف هم ره دوستی و درستی در پیش میگیرند.
استان بوشهر بسیار ثروتمند است، اما تا تصمیم گیرندگان استان راه بهره گرفتن از این ثروت را نیابند، استان همچنان در ثروت خود فقیر است!
به هر حال آن چه از همگرایی به دست میآید، با واگرایی در دسترس نیست.