نماد سایت پایگاه فرهنگی اجتماعی سپهر جنوب

مقام و دستگاه در موسیقی بوشهر

 

 

نویسنده:حماسه ی حق پرست-پژوهشگر، مدرس و نوازنده

– چکیده:

*پیش درآمد:*

*موسیقی بوشهر*؛ موسیقی مقامی بوشهر، موسیقی بومی بوشهر، موسیقی منطقه ای بوشهر و…همه و همه می توانند تعابیر و تفاسیری باشند بر بازگشایی و رمزگشایی معانی و مفاهیمی که یک مجموعه و کارگان ِ موسیقایی را با مولفه ها و مشخصات خاص خود به معرض شنود شنونده گان می گذارد.

رپرتوار سازی و آوازی که برآمده و برخاسته از جغرافیایی  منحصر بفرد است با تمامی مختصات تاریخی و مردم شناسانه ی خود تا از این رهگذر جغرافیایی/تاریخی هنر موسیقی ِ زیست و بوم خود را در یک زیسته ی موسیقایی ارایه و عرضه نمایند .

مقام و جایگاه  هنر موسیقی در تمامی پیکره ی حیات و زندگانی مردمان این سامان پیوند و گره خوردگی های نابی را از گذر ریتم و ملودی و نغمه و نوا به اجرا می گذارد.

حضور بزرگان ملی و جهانی در موسیقی بوشهر و موسیقی بوشهر، تحقیقات و پژوهش ها و جستار موسیقایی دانشمندان و فرزانگانی همچون پروفسور محمدتقی مسعودیه، یوزف کوکرتز آلمانی و سرکار خانم فوزیه مجد و پژوهشگر و موسیقیدان برجسته ی ایران زمین ، محمدرضا درویشی و دیگرانی از این گروه خود گواهی است بر این سخن. خواندن و نواختن در مجموعه مقامی و دستگاهی توسط مجریان موسیقی بوشهر از دیرباز تا کنون یک تجربه ی هنری خاص را در تمامی آنات و لحظات زیست و زندگی مردم بوشهر به منصه ظهور می نشاند و می رساند. خواندن و نواختن در دستگاه ها و گوشه هایی که ناخواسته در مُدهای موسیقی دستگاهی اجرا می شوند و با فراز و فرودهای موسیقایی خود دلالتی هستند بر پیوست هنری و موسیقایی این جغرافیا…

.

کلیدواژه:

دستگاه ،مقام ، موسیقی بوشهر،دستگاه همایون/دستگاه چهارگاه،بیت خوانی،خیام خوانی،چاووشی خوانی،شروه خوانی،موسیقی آوازی بوشهر،یزله،سنکپ و ضدضرب،بخشو،موسیقی بزمی و مجلسی بوشهر،موسیقی مذهبی بوشهر

تاریخ و جغرافیای بوشهر؛ در واخوانی ها و جستارهای پیاپی خود  ، نشانه ها و نمایه های تازه ای که دال بر قدمت و گواه بر دیرینگی حیات فرهنگی بوشهر است، را پیش روی تمامی پژوهشگران و دوستداران فرهنگ و هنر،می گذارد و این همه را قطعا نمی توان و نباید نادیده انگاشت و پنداشت!

کافی است تا از این رهگذار به اسناد و مستندات تاریخی و وقایع اتفاقیه ی دست کم یک سده ی اخیر بوشهر نظر و گذری کوتاه بیفکنیم تا رد و ردای هنر و فرهنگ را در گذشت روزگاران و تلاطم ایام دریابیم و خواهی نخواهی بوشهر را همچون مطلع و مدخلی بر بخشی از رویدادها و رخدادهای مهم برآمده از تاریخ در ایران زمین بدانیم و بخوانیم و این صفحه ی جنوبی را آینه ی دریایی نضج و نشو و نمای حیات فرهنگی و هنری ایران خطاب نماییم.

نخستین هایی که در بوشهر از پی ِ هم و به دنبال یکدیگر در مسیر تکوین و تکمیل نقش خرده فرهنگ تا بالندگی کامل آن و نمود کلان فرهنگ های یک کشور جای خود را در مسیر تحقیق و تفحص به اثبات می رساند.

صنایعی همچون چاپ و نشر  دریانوردی و تعاملات بین المللی با ملل ِ آن سوی آب ها و ساخت و راه اندازی کارخانجاتی همچون ریسندگی و هنرهایی همچون عکس و عکاسی و انتشار روزنامه و احداث و تاسیس دبیرستان و همچنین هنر معماری ِ بوشهریزه شده و نام و نشان نویسنده گان و شاعران و عالمان و عارفان و دانشمندان و هنرمندان بوشهری در تاریخ این سرزمین و  نیز رشد و پی ریزی رشته های ورزشی که سرآمد آن فوتبال ِ بوشهری است و در تاریخ ورزش ملی ایران نقش و نمود ویژه ای داشتند و و و همه و همه ، نشان از یک حوزه ی تمدنی و خاستگاه فرهنگی و هنری منحصر به فرد در گستره ی زمانی  و مکانی ایران زمین است که می تواند با گسترش گستره ها و میادین فرهنگی و هنریغ نام بوشهر را آن گونه که باید و شاید متبلور ساخت.

از همین رهگذر؛ نگه گوشه ای به توسعه ی جدی میادین فرهنگی به کشورهای در حال رشد و توسعه نظیر ترکیه یا آسیای جنوب شرقی و کشورهای عربی حوزه ی خلیج همیشه فارس گویای همین نکته است که نهادهای فرهنگی و هنری و هر آن چه به عنوان داشته های فرهنگی و هنری شان محسوب می گردد، می توانند کاستی های انکارناپذیر جغرافیایی و تاریخی و در پی آن اقتصادی یک کشور را تا حد چشمگیری پوشش دهند و این که مثلا با اجرای *موسیقی بومی یک قوم و قبیله و تبارِ یک دیار* حتا، که در برگیرنده ی و درآورنده ی آیین های زیستی مردمان آن سرزمین نیز هست،*می توان به اهداف کمی واقتصادی* مورد نظر و پیش بینی شده در افق های آینده آن جغرافیا نیز دررسید!*

– طرح موضوع و یافته ها:

*بوشهر*؛با دارا بودن از یک پیوند و پیکره و مجموعه و گستره ی گسترده ی موسیقایی که در میان موسیقی منطقه ای ایران زمین از نشانه های زیبا شناختی منحصربه فردی در متن و شیوه های اجرایی برخوردار است،جای جدیت و مداقه ی آکادمیک و درک بیشتری را برای نمود و نمایاندن این هنر؛ می گشاید!

*موسیقی بوشهر و موسیقی در بوشهر*، از آن رو منحصر به فرد است که گوشه گوشه ی آن با جاری زندگی مردمانش گره خورده است! بی اغراق باید گفت که اکثریت اهل بوشهرخواسته و ناخواسته با ریتم و ملودی که دو مولفه و پارامتر اصلی تشکیل دهنده و از عناصر موسیقی می باشند، آشنایی ِ ذاتی و فطری در یک اجرای موسیقی بزمی و مجلسی دارند. مردمان بوشهر؛خواه ناخواه با یکی از تکنیک های نوازندگی ریتم و وزن شناسی ،آشنایند…

باری، سنکپ ها و ضدضرب هایی که به جا و در شوری جانانه؛ ریتم متداول و مرسوم یک رسم ؛ *دمام* را می شکنند و با تبلور زیباشناختی ضدضرب های ساز اشکون در طنین غمبرها و دست و چوب ها دوچندان می شود. تا ارکستر مردمان کوی و کوچه و بازار در اجرای هر با شکوه تر سنج و دمام، خود را به شایسته ترین وجه ممکن، نشان دهد.

دستگاه شور ؛آواز دشتی و  افشاری :

بوشهری ها؛ خواسته و ناخواسته مرکب خوانی و مدلاسیون و مُدگردی را در *آوازهای دیرسال و دیرینه ی شروه و تحریرهایش* به اجرا درمی آورند وقتی از *مثنویِ  آواز افشاری* در مقدمه و درآمد شروه ها بهره می برند و بعد به *آواز و مُد و فواصل موسیقایی دشتی* و *عشاق*  می روند و گاه *شور و نوا* هم می خوانند و شروه خوانی در هر منطقه و بخش گویش و لهجه و لحن خاص خود را با پیچ و خم ها و تحریرهای منحصر به فرد به گوش شنونده گان می رساند.

دستگاه همایون؛ آواز شوشتری:

بیت های  سور و سوگ(سرود و سرور) را در  بیت خوانی منحصر به فرد خود در مُد و گردش های موسیقایی بر بستر صوتی و مد دستگاه همایون و گوشه و آواز شوشتری را استادانه می خوانند و با پرسش و پاسخ های پیاپی و سیاه مشق گونه های آوازی خود ؛ جمع و جماعتی را به خود جلب  و جذب می نمایند.

دستگاه شور ؛آواز افشاری؛گوشه عراق:

به جرات و با یقین می توان گفت که در هیچ کجای این مرز وبوم پهناور *خیامی و خیام  خوانی* به فرم و شیوه ی اجرایی مرسوم در بوشهر، شنیده نمی شود.به راستی کدام موسیقی دان ردیف شناس، *خیام را در گوشه ی عراق در آواز افشاری* مناسب دانسته است تا با زیباترین حالات گردش ملودیک،تلفیق شعر- رباعیات- و موسیقی، خیام خوانی *گل سرسبد موسیقی مجلسی بوشهر* شود در یک بداهه خوانی گروهی و همسرایی و همراهی گروهی موسیقایی؟!

به راستی کدام استاد یا مدرس ریتم و یا کدام دکترای زیبا شناسی هنر،*ریزِ دست ها را در ترجیع بند خیام خوانی*،زیباترین دانسته بود تا با آموزش آن، دست افشانی مجلس نشینان را تدریس و تفهیم نموده باشد؟!تا با پاسخ های بداهه پردازانه ی خود موسیقی مجلسی و خیام خوانی را به طرزی شگرف و ژرف به اجرا درآورند.

نظام موسیقی مذهبی بوشهر را اما کدام اساتید موسیقی ساخته  و پرداخته اند؟! و مگر غیر از این است که به زعم هر رهگذر آشنا و ناآشنای هنر موسیقی،نمی توان اجرای *موسیقی مذهبی بوشهر* را هرگز از یاد برد؟!آوازهای این فرم موسیقی از ابتدا تا انتها از آغاز  تا پایان ،همه و همه نظام موسیقی بوشهر به شکل اعجازانگیزی تعریف و تبیین شده اند.

*بخشویِ موسیقیِ بوشهر* یا *جهانبخش و بخشی ِبوشهریِ موسیقی ملی ایران*  را کدام دانشکده ی موسیقی یا *اساتید مسلم آواز* در کدام مکتب آوازی تعلیم داده اند تا *گلبانگ سربلندی موسیقی* این سامان را رقم زند و پهندشت سینه های گشاده در این فرم موسیقایی دیگر هرگز ابهت و فخامت نوحه های برآمده از حنجره ی بی بدیل بخشو را نشنوند! و چهره ی بی بدیل نوحه خوانی را در تاریخ موسیقی با شش دانگ صدای خاص به ثبت و ضبط رساند.

کافی است به اجراهای متعدد به جا مانده از جهانبخش کردی زاده نظری کوتاه بیندازیم تا به اصالت های موسیقایی و هویت منحصر به فرد این گونه ی موسیقایی بیش از پیش پی برده شود.

دستگاه شور:

اهم از این رو کافی است تا به *ذکرخوانی ها و پامنبری ها* گوش فرا داد  تا سختی  و تنوع کار را در این گونه ی آوازی –متریک- و درک و دریافت ریتم دریافته شود.پامنبری هایی که با متری سنگین و با همراهی پامنبرنشینان در پاسخ به منبرنشین اجرا می شود و گاه در شور و کاه در سه گاه و گاه در همایون به اجرای این آیین موسیقایی می پردازند.

راستی را کدام هنرآموز موسیقی،*واحد* را در اوج و متن سینه زنی جای داده تا با درنگی زیباشناسانه  و به هنگام،*یکنواختی اجرا شکسته  شود!* و اوج سینه زنی ها در بوشهر با تغییر الگوی متر و ضرب دنبال شود تا تمامی عوامل اجرایی : رنگ و نوانس و تندا و تمپو و دینامیک لازم به کار گرفته شده باشد در یک روایت مردمی موسیقی جمع شده در صدای جانفزای جهانبخش!

*آوازها و نغمات دریایی و نِیمه ها و  نغمه های آبی و کارآواها؛* را اما چه کسی آموزش داده است جز آن که باید گفت سینه های ِ گشاده ی ِچون دریای دریانوردان و ناخدایان و ملاحان و جاشوان بوده است که بدین نغمات خوش و سرخوش رسیده اند و شورآفرین شده اند تا *کارآواهایِ  دریایی موسیقی بوشهر؛ نِیمه* نام گیرند و در *رپرتوار موسیقی بوشهر* جای خوش کنند.

 

 

*لالایی ها* را کدام استاد آواز به مادران و زنان بوشهری آموخته است تا با تحریرها و ادوات آوازی برآمده از قلوبشان تاثیرگذارترین دلمویه ها و نغمات را به آوازی دلنشین پیوند زنند و بانگِ رود رود در *آواز دشتی و در دستگاه همایون و گوشه ی بختیاری*رادر جسم و جان شنونده جاری سازند؟!

دستگاه چهارگاه:

و یا آن گاه که در هنگام و هنگامه ی سوگ و به خاک سپاری عزیزان و از دست شده گان خود همسرایی تامل برانگیز و ژرفکاوانه ای را در چهارگاه به گاهِ مشایعت رفته گان ، می خوانند .

و چهارگاه را برمی گزینند به وقت دیدار معبود خویش ، در آغاز سفری به عتبات عالیات و چاووشی می خوانند در مد و مقام و دستگاه چهارگاه و گوشه ی حصار …بدرقه ی موسیقاییِ هجر و سفر برای مسافرین سفر دیار معبود…!

چاووشی و چهارگاه در موسیقی آوازی بوشهر ؛ یکی از آوازهای تاثیرگذار به وقت سفر و رفتن به سرزمینی که بر باورها و بلندای معتقدات جای خوش کرده است…

دستگاه شور:

*یزله های شورانگیز و طربناک موسیقی بوشهر* چگونه در رگ و پی بوشهری ها ریشه دوانیده تا بداهه پردازی دست ها و ضرباهنگ پایکوبِ هلهله ها جان بگیرد و *زیباترین شکل موسیقی* توده ی مردم، با ریتم و ضربآهنگ کوبنده و شورانگیز و شوریده وار، خلق الساعه  دیده و شنیده شود! تا دست افشان و پایکوبان بداهه ترین فرم موسیقایی که بین همگان در این جغرافیا رایج و مرسوم است به اجرا درآید و هر رهگذری را مات و مبهوت و مجذوب خود نماید.

 

 

 

 

 

– نتیجه:

*موسیقی در بوشهر و موسیقیِ بوشهر* آن چنان در تار و پود زندگی مردم تنیده و بافته شده است و گره خورده است که گویی از لحظه ی حیات تا واپسین درودها و بدرودهای زندگی در آرامگاهی غریب حتا آنگاه که در *چهارگاه*به مشایعت عزیز ِ از دست رفته شان همخوانی ِ غریب و دلهره آوری را سر می دهند.

موسیقی است،ساز است و آواز است و آهنگ و خلق جاری ِ گوشه گوشه موسیقی زندگی ِ مردمان ِ سالخورده و جوانان ِ فردا و نآمدگان ِ روزگارانی آن سوتر که همه و همه قطعا و حتما و یقینا  بر بستر یک فرهنگ ِ درآمیخته با تمام نُت های سیال در این جغرافیای رازناک و رمزآلود سیر خواهند کرد  تا مگر از این رهگذار آهنگین،

*بوشهر؛ چشم انداز ِ جهان موسیقی* گردد با این همه  درون مایه های غالب فرهنگی دریایی اش…!

هم از این روست که می توان گفت توسعه ی میدان فرهنگ موسیقی در بوشهر، جای درنگ، اندیشه و پایش و آمایش فراوان و بیش از پیش دارد.

*موسیقی بوشهر*؛ خود به تنهایی پنجره ای رو به دریای فرهنگ و هنر است تا با تابیدن نور ونوا دیرینگی یک تاریخ را فریاد زند!چه، بوشهر، شهر موسیقی است…

و باری ؛ آری؛!

بوشهر ، شهر شوق و شورانگیزترین جغرافیای ِ موسیقی ایران زمین است… بوشهر،مقام موسیقایی خود را در جام جهان نمای گیتی بازتابانیده است در بیات ِ بوشهر و در سازها و آوازهایش یزله گر می شود در یک ارکستر فیلارمونیکِ  بزرگ!

که بوشهر روزگاری حتما و قطعا و به یقین ، یک فیلارمونیک ِ جهانی خواهد داشت چه موسیقی بوشهر؛ همواره در بزله ها و چلچل بادشمال است در چارسوی جهان و همیشگی ِ سوغات دلدارها …!