آب رابطه ای دیرپا و پویا با جامعه دارد و از زمان شروع زندگی اجتماعی همواره عملکرد انسان بر منابع آب اثر گذاشته است، آب یکی از نمادهای قداست، قدرت و ثروت و البته منبع همکاری و درگیری نیز می باشد. رابطه بین آب و جامعه به همان اندازه که می توان تصور کرد، یک مشکل تاریخی، جامعه شناختی و منطقه ای پیچیده نیز می باشد.(موس، ۲۰۰۳) رابطه بین آب و جامعه در سالهای اخیر در خط مقدم تحقیقات انتقادی قرار گرفته و توجه علمی و عمومی قابل توجهی را به خود جلب کرده است. همان طور که پارادایم هیدرولیک دولتی جای خود را به شیوه های حکمرانی آب می دهد، نیاز به شناخت، بازتاب و بازنمایی ابعاد اجتماعی گسترده تر آب وجود دارد (لینتون و بادز، ۲۰۱۴)
با فرض اینکه آب دارای ارزش(های) فیزیکی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است، تقویت مشارکت ذینفعان برای درک بهتر انگیزههای مشارکت، درگیری و راهحلهای بالقوه موجود در بحرانهای آبی ضروری است. پیاده سازی این امر نیاز به رویکردهای کل نگر و سیستمی برای درک ماهیت پیچیده آب و روابط اجتماعی در حکمرانی آب را نشان می دهد. تاکنون، متخصصان آب بر روی استقرار رویکردهای فنی برای مدیریت آب با استفاده از روشها و مدلهای مبتنی بر شواهد و داده های کمّی متکی بوده و با نظرگرفتن عوامل فیزیکی، زیستمحیطی و اقتصادی در حیطه وظایف مدیریتی خود، به یافتن راهحلهایی برای مشکلات کاملاً تعریف شده تمرکز کردهاند( گاریدو باسربا و همکاران ، ۲۰۲۰)
مطالعات فنی و مهندسی در درک نیازها و انتظارات جوامع محلی و همچنین در ادغام متغیرهای حیاتی مانند محرک های ذهنی، اخلاقی و عاطفی، موفق نبوده و عاملیت انسان که یکی از مهم ترین ابعاد مطالعات آب است در حاشیه بوده و چندان مورد اعتنا نبود و هیدرواجتماعی به همین دلیل ترویج می شود. این علم سیستم های منابع آب را با تاثیرات انسانی مانند برداشتها، حبسها و سایر تغییرات ناشی از انسان در سیستمهای هیدرولوژیکی ارزیابی میکند. این بدان معنی است که هرگونه تغییرات در منابع آب مثلا کمبود آب و وجود روندهای نامطلوب در سیستم های هیدرولوژیکی، بر منافع انسان و در نهایت رفاه اجتماعی تأثیر می گذارد. هدف امروزی در مدیریت سیستم های آب، تعریف راه حل های بین رشته ای جدید است. علم هیدرواجتماعی تعاملات بین عوامل انسانی، جریان های آب، فناوری های هیدرولیکی، عناصر بیوفیزیکی، ساختارهای اجتماعی-اقتصادی و نهادهای فرهنگی-سیاسی را در مدیریت سیستم های آبی مورد مطالعه قرار می دهد(بزرگ حداد و همکاران، ۲۰۲۱)
تقریبا همه موافقندکه نیاز فوری به ترویج مزایای مشارکت ذینفعان در توزیع عادلانه، کاهش تعارضات آب و پیشگیری از منازعات آبی وجود دارد. از این رو گذار از تصمیمگیری سلسله مراتبی و ورود به اشکال تصمیم گیری مشارکتی و به رسمیت شناختن مشارکت از پایین به بالا و مبتنی بر شبکه با حضور همه مردمی که تجربه زیسته شان در یک حوضه آبریز گذرانده اند نیز ضروری است. با توجه به این ضرورت و گذار از حکمرانی نامطلوب سلسله مراتبی، جامعه شناسی انتقادی به عنوان یک رویکرد هیدرواجتماعی به دنبال انجام پژوهش هایی با رویکردهای بین رشته ای و فرا رشته ای بوده و به دنبال پرداختن به جنبه های پنهان اجتماعی مدیریت آب است. از اواسط قرن بیستم در این زمینه دو دیدگاه با اصطلاحات مشابه ابداع شده است؛ دیدگاه هیدرولوژی اجتماعی در حیطه مهندسی منابع آب و تحقیقات هیدرو اجتماعی در حیطه بوم شناسی سیاسی و اخیرا جامعه شناسی آب. محققان هیدرولوژی سال ها پیش اصطلاح «هیدرولوژی اجتماعی» را برای توضیح اینکه روابط اجتماعی چگونه از سیستمهای آب تاثیر می پذیرند و یا آنها را تحت تاثیر قرار می دهند را توسعه دادند. هدف هیدرولوژی اجتماعی این بود که طیف کاملی از روایتها و الگوهای رفتار انسان را به تصویر بکشد و آن ها را در یک مدل کمی قرار دهد و سعی کند که دادههای عددی را با تاریخهای توصیفی تطبیق دهد. اما این کافی نبود و از این رو در سالهای اخیر و تحقیقات جدید محققان علوم اجتماعی در طیفی از رشته ها از جغرافیای انسانی و بومشناسی سیاسی تا جامعه شناسی، اصطلاح تحقیقات «آب اجتماعی » را انتخاب کردند که مفاهیمی مانند چرخه هیدرو اجتماعی، قلمروهای آبی اجتماعی و مناظر آبی و به طول کلی تحلیل کیفی رابطه آب و جامعه را در بر میگیرد. (وسلینک و همکاران، ۲۰۱۶)
دیدگاه هیدرو اجتماعی درقلمرو جامعه شناسی انتقادی نگاهی منتقدانه به روابط قدرت در سیستم های انسان- آب یا طبیعت با جهان اجتماعی می پردازد. بطورکلی شاخصهای آبی اجتماعی معیارهای مفیدی برای ارزیابی نسبی و ارزیابی پدیدههای مرتبط با آب هستند و می توانند تصمیم گیری های مرتبط با آب را دقیق تر و فراگیرتر رقم بزنند.
استخراج این شاخصها درجهت ارزیابی اثربخشی سیاستهای جاری، فعالیتهای مدیریتی آتی و نیز تصمیم برای سرمایهگذاری بر اساس عواملی مانند تعریف یا ادراک آب در بین ذینفعان، مکانیسمهای اولیه درک آب توسط گروههای ذینفع (به عنوان مثال، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی، معنوی و غیره)، بازخوردهای بین آب و جامعه که یک «جامعه آب» را ایجاد میکند، و پیامدهای متقابل آب و منابع آبی با جوامع انسانی انجام می شود. (پائولسون و همکاران، ۲۰۰۳)
البته هر دو رویکرد هیدرواجتماعی و هیدرولوژی اجتماعی نشان میدهند که چگونه فضاهای اجتماعی، طبیعی و سیاسی از طریق تعاملات بین اعمال انسانی، جریانهای آب، فناوریهای هیدرولیکی، عناصر بیوفیزیکی، ساختارهای اجتماعی-اقتصادی و نهادهای فرهنگی-سیاسی ایجاد میشوند. اما رویکرد هیدرواجتماعی با روش های پراگماتیسم و ترکیبی روش های کمی و کیفی به مطالعات آب و جامعه عمیق تر وارد می شود و معتقد است که درک روابط آبی- جتماعی، آگاهی را در مورد بهترین شیوه های استفاده از آب افزایش می دهد( ویلفانگ و همکاران، ۲۰۲۰).
در هیدرواجتماعی، با رویکرد جامعه شناسی انتقادی با روش های کیفی به ادراک معنایی آب در جهان اجتماعی پرداخته می شود. از هر سو که بنگریم دیدگاههای آبی اجتماعی، جایی است که محققان به طور خاص میپرسند «چه کسی منابع آب را کنترل میکند، چه کسی قوانین را اعمال میکند و چه کسی قدرت دارد و چه کسانی باید اطاعت کنند»(وسلینگ و همکاران، ۲۰۱۶). نقطه شروع مباحث هیدرواجتماعی این است که چرخه هیدرولوژیک صرفاً یک مفهوم علمی خنثی نیست، بلکه می تواند به عنوان یک ساختار اجتماعی با پیامدهای سیاسی در نظر گرفته شود. ردیابی تبارشناسی چرخه هیدرولوژیکی نشان می دهد که این چرخه در یک بافت تاریخی بر اساس چشم اندازی از طبیعت ساخته شده است (بارتل و سیدل، ۲۰۱۷).
پرداختن با رویکرد بین رشته ای به مساله آب، جستجوی راهحلهای خوب برای مشکلات بد ناشی از مدیریت پایدار آب است که در جهت حل چالش های آب به ویژه با مخاطراتی همچون کمبود آب شیرین، تغییرات آب و هوایی و افزایش جمعیت؛ مدیریت منابع آب نیازمند به رویکردهای بینرشتهای گستردهتری است (ردی و سایم، ۲۰۱۴). مفهوم قدرت، کنترل، فرادست و فرودست در مقیاس اجتماعی، ماهیت ذاتاً منازعه آلود فرآیند تغییرات اجتماعی- محیطی حوزه آب را آشکار میکند. دیدگاه هیدرو اجتماعی با رویکرد انتقادی، منابع آب را خیر عمومی و متعلق به همه ساکنان سیاره میداند و به روابط فرادست – فرودستی در آب توجه دارد. بیزمین ها مانند زنان، دهقانان و کارگران فصلی و عواطف و احساسات انسانی مانند حس تعلق به مکان، در روابط آب- جامعه ناپیدا هستند. این هسته های قدرت هستند که در نهایت تصمیم می گیرند که چه کسی به منابع یا سایر اجزای محیط دسترسی داشته باشد یا بر آن ها کنترل داشته باشد و چه کسانی از دسترسی یا کنترل بر روی منابع یا سایر اجزای محیط حذف شوند.
انسان به طور مداوم بر محیط طبیعی و به طور خاص در زمینه دسترسی به آب از طریق بکارگیری فناوری های خاص عمل کرد است. به این ترتیب، تکنیکهای مختلفی برای بهرهبرداری از آب موجود در سیاره ابداع کرده است. چاه برای استخراج سفرههای زیرزمینی، ساخت سدها، بندها، کانالها، تغییر مسیرهای آب ، تسلط برتالابها و باتلاقها در مفهومسازی چرخه آبی-اجتماعی مورد نظرند. در تمام این موارد ذینفعانی تعریف شده و تعدادی نیز حذف گریده اند. با این رویکرد، اساسی ترین پرسش هایی که مطرح می شود این است که در فرایندهای تصمیم گیری آب در خصوص منابع آب، جایگاه فرودستان و اطاعت کنندگان کجاست؟ چرا در حالی که فرادستان کنترل می کنند، قوانین را تصویب می نمایند و اعمال قدرت می کنند؛ در هنگام بحرانها این فرودستانند که همواره سرزنش میشوند، درحالی که نقشی در تصمیم گیری ندارند؟ یا فرادستان که بر تصمیمات آب اثرگذارند معیشت شان به طور مستقیم به منابع آب وابسته است و بحرانهای آبی مستقیما بر زندگی آنها اثر می گذارد؟ ساختار سلسله مراتبی، چگونه کسانی که در خط مقدم تهدیدات آبی هستند را از تصمیم گیری های حیاتی درمورد منابع آب کنار می گذارد؟ جنسیت چگونه در سیستم های سلسله مراتبی که با ساختارهای مردسالارانه تقویت می شوند سرکوب می گردد؟ پاسخ به این سوالات که هریک به پژوهش های میدانی نیاز دارد و در حقیقت به چالش کشیدن منابع اعمال قدرت، عدالت و امنیت در موضوع آب است، رویکرد انتقادی هیدرو اجتماعی را قابل توجه و ضروری می نماید.