محیط زیست به ویژه آب از ابربحران های خاورمیانه است و ایران نیز از کشورهای درگیر ماجراست و هرچند روز به روز ژرفای این ابرتهدید، پدیدارتر و روشن تر می گردد اما آنکه باید ببیند و سقفی بشکافد و طرحی در اندازد، همچنان با تصمیم سازی های تشدیدگرایانه بر دامنه و ژرفای فاجعه می افزاید.
استان بوشهر با مساحت ۲۳۱۹۷ کیلومتر مربع و جمعیت بیش از یک میلیون و ۲٠٠ هزار نفری و اقلیم بیابانی و نیمه بیابانی، ۴۸٠ هزار مشترک شهری و روستایی، سالانه ۱۶٠ میلیون مترمکعب آب شرب و سرانه ۳۲٠ لیتر برای هر نفر، حداقل پساب سالانه ۹٠ میلیون متر مکعب، حجم پساب جمع آوری شده کنونی ۱۵ میلیون متر مکعب، هدر رفت ۱۸ میلیون متر مکعب پساب شیرین در شهر بوشهر با شوری حدود ۳۵٠٠ میکرو موهوس بر سانتی متر که شیرین تر از ۹۶ درصد منابع آب استان است، ۲۵ میلیون متر مکعب کسری مخزن دشت های در حال فرونشست استان، با تغییر در الگوی آبیاری نخیلات از سنتی به سنتی بهینه می توان بیش از ۳٠ درصد و برابر ۱٠٠ میلیون متر مکعب صرفه جویی کرد، فروچاله های کوچک و بزرگ در دشت های مختلف استان، ۵ دشت با افت بیش از ۱۰۰ سانتیمتر در سال، رشد ۵۵۳ درصدی چاه غیر مجاز و فاقد پروانه در ۳۵ سال(۱۳۶٠ تا ۱۳۹۵)، ۱۳ درصد سطح استان، کشاورزی است، ۲٠۳ هزار و ۸۰۳ هکتار محصولات زراعی، ۴۶ هزار و ۳۴۰ هکتار اراضی باغی با ۲۸۷ هزار و ۲۲۰ تن محصول، ۳۳هزار هکتار نخلستان با ۱۷٠ هزار تن محصول، ۱۴ هزار هکتار کشت گوجه خارج از فصل با ۶۶٠ هزار تن محصول، ۵ هزار هکتار انواع مرکبات با ۵۵ هزار تن محصول، حدود ۴٠ درصد مخزن سد رییس علی دلواری، پُر و ۴٠ درصد نسبت به سال گذشته کاهش دارد، مخزن ۱۶ میلیون متر مکعبی سد خاییز فقط ۱ میلیون متر مکعب آب دارد، سد تنگ ارم ۴/۵ و باغان ۳/۵ میلیون مترمکعبب آب دارند، ۴۵ درصد آب شرب استان از سد کوثر، ۲٠ درصد از کازرون، ۱٠ درصد از چاهها، ۱۵ درصد از آبشیرین کن ها و ۱٠ درصد از سدهای رییس علی دلوار و تنگ ارم تأمین می شود.
در واکاوی آمارها و روند سیاست گذاری های متولیان امر آنچه آشکار است تصمیم گیری های جزیره ای، از هم گسیخته، ناهمگون و در تضاد با هم است. آب، چندصاحبِ بی صاحب است. صنعت آب کشور با نگاه کالایی و سوداگری آب و سدسازی، آبفروشی می کند، منابع طبیعی با رها کردن همه وظایفش رویکرد سازه محوری و رسالت آب بندانی دارد، چشم انداز جهاد کشاورزی همچنان کشت های خارج از فصل و پر آب بر در دشت های ممنوعه و ممنوعه بحرانی زیر لوای توسعه سطح زیر کشت است، اداره حفاظت محیط زیست هم چشم بر حقابه خوری ها و دست اندازی در طبیعت و ساختار محیط زیست بسته و سرگرم نمایش های دانش آموزی است، متولی صمت هم محیط زیست و آب و خاک و معدن را فدای تجارت و منافع تجار و صنایع کرده است.
هم مرگ آبخوانها و دشت های ممنوعه و ممنوعه بحرانی داریم و هم توسعه سطح زیر کشت!، فقدان منابع تأمین آب پایدار و منازعه آب با همسایه، جای بازچرخانی آب و تصفیه پساب و فاضلاب جایی در برنامه های آبیست نه رها شدن در دریا و دشتها، هم مدعی ۴۵ درصد هدر رفت آبیم و هم برای کاهش این میزان برنامه ای و اعتباری نداریم چون اعتبارات دربست در خدمت سد سازی است که خود مهمترین عامل پیدایش بحران آب است و…
متولیان امر هم بر سوگ آبخوانها مرثیه می سرایند و هم در مسیر تشدید شرایط برنامه ریزی و همت می گمارند. عوامل پدیدارنده چنین شرایط بحران زا همچنان پویا و زایاست و مسئولان شعارها و برنامه هایشان با آنچه را بحران می خوانند، نمی خواند!!! و مادامی که چنین باشد روز به روز بر دامنه و گستره و پیچیدگی بحران آب افزونی دارد.
پیشنهاد می گردد ستاد نجات بخشی آب در استانداری راه اندازی گردد. ستادی واقعی و عملگرا و نه شعاری، با ریاست استاندار و مجموعه معاونین و مدیران کل استان و با قید فوریت نظام مسائل آب استان و برنامه جامع نجات بخشی آب بر پایه مدیریت مصرف را تدوین، تصویب و ابلاغ به گونه ای که رویکرد همه دستگاههای متولی، همراستا و هماهنگ با برنامه ابلاغی باشد و نه هر کسی به سویی!!!