استاد «مجید مظفری» از روزهای خاطرهانگیز در خلیج فارس میگوید؛
با شنیدن واژهی جنگ و نام خلیج فارس که یکی از میادین جنگ هشت ساله بود، وقتی آن روزها و سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ را مرور میکنیم، ذهنمان از میان نامهای بزرگی عبور میکند، نامهایی که بیاغراق نیست اگر بگوییم این لحظه را مدیونشان هستیم. شاید بعضیها فضای جنگ را فقط در پردهی سینما و داستانها تجربه کرده باشند و حتی «برج مینو» را هم به یاد نداشته باشند و فقط حاج حیدر ذبیهیها و حاج کاظمها را دیده یا شنیده باشند، اما جنگ بسیار بزرگتر و تلختر از «چ» و «دوئل» و گاه رفاقتهایش بسیار شیرینتر از «اخراجیها» بوده است.
حالا از آن روزهای تلخ «روز سوم» بسیار گذشته، از دهه شصت، دهه جنگ؛ از «عقابها» و «کانی مانگا» بسیار گذشته، فیلمهایی که شاید حتی برخی از دهه هفتادیها نامشان را هم ندانند، سینمایی که برایشان غریبه باشد. یکی از همین به یاد ماندنیهای سینمای دفاع مقدس، فیلم «جنگ نفت کشها» بود، جنگ نفت کشها به کارگردانی محمد بزرگ نیا که از داستان واقعی در خلیج فارس گذشت. بزرگ نیا برای این روایتش، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را از دوازدهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
مجید مظفری از جنگ نفت کشها این چنین روایت میکند: «نزدیک به یک سال درگیر فیلم در سواحل خلیج فارس بودیم، جنگ ما، جنگی بود که ایران یک تنه با بسیاری از کشورها میجنگید، یکی از شیر مردان جنگ، کسانی بودند که نفت و بنزین را در خلیج فارس در آن شرایط جابه جا میکردند، برای به گردش درآمدن چرخهی اقتصاد و رفاه حال مردم. این کار رشادت زیادی میخواهد چرا که در آن شرایط کشتیهای نفت کش درست مانند یک بمب ساعتی بودند که هر لحظه امکان انفجار داشنند و وقتی مورد اثابت گلولهایی قرار میگرفتند آتش تمام دریا را میگرفت و نجات یافتن و مقاومت در برابر همچین اتفاقی بسیار سخت است و رشادت بسیار میخواهد و فیلم به نظرم داستان این افراد است و جالب برایم این است که بسیاری از مردم شاید هرگز به این موضوع نوجه نکرده بودند اما پس از جنگ نفت کشها همه متوجه شدند. هنوز چنین فیلمهایی باید ساخته شوند، برای آنانکه آن سالها نبودند و کمتر دیدهاند و شنیدهاند.»
در ادامه گفتوگوی «نخل و دریا» را با این هنرمند می خوانید:
– خاطرهایی از روزهای اکران وحتی روزهای ضبط فیلم دارید؟
برای من نکتهی جالب جنگ نفت کشها این است که تمام زحمتشکان حوزه نفتی بعد از تماشای فیلم میگفتند که تمام اتفاقاتی که در فیلم دیدند را در واقعیت تجربه کردهاند و جنگ نفت کشها فقط بخشی از واقعیتهای را در آن زمان در خلیج همیشه فارس به تصویر کشیده است. و فیلم برایشان قابل باور است.
– سوژه و جذابیت فیلم برای شما چیست؟
زمان جنگ ایران و عراق کشتیهای نفت کش ایرانی مورد حمله دشمن قرار میگرفتند، در این میان یک ناخدای جوان تصمیم به عبور کشتی نفت کش از تنگه هرمز میگیرد و برای این کار از ناخدایی بازنشسته ولی پرتجربه کمک میخواهد. ناخدای پیر ابتدا تمایلی برای انجام این کار ندارد اما سرانجام میپذیرد و آنها باوجود دسیسهها و حملات دشمن موفق به عبور نفتکش غولپیکر از تنگه هرمز و رساندن محموله یآن به کشور هلند میشوند. این چند خط نه داستان بودند و نه خیال، خلاصهایی از فیلم جنگ نفت کشها است. شرح حال آنهایی که هشت سال درگیر این اتفاق بودند، شاید بدون آنکه دیده شوند، خدمتگزاران عرصه نفتی کشور که بیهیچ ادعایی هر لحظه در معرض خطر بودند.
– اگر جنگ نفت کشها در همان سالهای نزدیک به جنگ ساخته نمیشد باز هم همان حس و حال را برای شما و عوامل دیگر داشت؟
برای نویسنده و کارگردان کار قطع یقین همان حس را میداشت، شاید برای من هم همینطور، اما تصور میکنم یکی از دلایل جذابیت فیلم همان بود که در همان سالهای نزدیک به جنگ ساخته شد، ما اثرات بسیاری از وقایع را هنوز در خلیج فارس میدیم و این برای درک بهتر اتفاقات کمکرسان بود.
– خودتان جنگ بودهاید؟
بله من مدتی قصر شیرین و سرپل ذهاب بودهام.
– چرا مثل جنگ نفت کشها کم ساخته میشود؟
به نظر من این روزها باید سینمای دفاع مقدس قویتر باشد، برای آنهایی که کمتر دیدهاند و حتی کمتر شنیدهاند از روزگار جنگی این سرزمین. همه باید بدانند که ما چه دورانی را سپری کردهایم و از چه روزگاری گذشتهایم. به خصوص دهه هفتادیها و یا حتی هشتادیها، جوانانی که آن روزها نبودند و ندیدهاند. سینمای ما لازم دارد که فیلمهای بیشتری برای جنگ و اثراتش داشته باشد، سوژههای بسیاری هستند که شاید تاکنون به آنها نپرداخته باشند.
– تصور میکنید چقدر جنگ نفت کشها در ذهنها مانده باشد؟
هنوز هم وقتی گاهی با کارکنان شرکت نفت و یا زحمت کشان این حوزه صحبت میکنم، میگویند که چقدر فیلم برایشان تداعیگر خاطرات رزوهای قدیمشان بوده و چقدر خوب و خوش ساخت بود. میگویند کهای کاش بیشتر به هشت سال جنگ و داستانهایی که بر طلای سیاه در آن سالها گذشت پرداخته شود.