Site icon پایگاه فرهنگی اجتماعی سپهر جنوب

سیر سیاسی خلیج فارس از صفوی تا امروز

کارکرد اصلی دریایی همچون خلیج فارس تجارت است. این مسئله خود باعث تامین امنیت در منطقه در ادوار تاریخی می‌شده است. چه، این در ذات تجارت است. این علاوه بر آن است که تجارت در محیط دریا و کار و فعالیت در محیط دریایی به عنوان موقعیتی که در تفاوت آشکاری با محیط بریست خود همراهی و همدلی را نیز به دنبال دارد. زیرا در محیط آبی انسان ها ناتوان از بسیاری امکانات در محیط خشکی، ناگزیر از همدلی هستند.

با این مقدمه بررسی تاریخ خلیج فارس در ادوار پیش از صفوی نشان می‌دهد که در آن قرون تجار ایرانی خلیج فارس بنا بر موقعیت این دریا به ثروت‌های فراوانی دست یافته بودند. همین افراد در همان قرون موفق به تشکیل حکومت‌هایی در خلیج فارس نیز شده بودند. ملوک هرمز ملوک بنی قیصر و ملوک کیش، نمونه‌هایی از این مسئله هستند. در واقع آنها قبل از آنکه اهل سیاست باشند اهل تجارت بودند. یعنی منطبق بر همان کارکرد اصلی دریای پهناور خلیج فارس. به همین خاطر آنها در واقع تاجرانی سیاست‌پیشه بودند. این مسئله به خوبی آرامش دریا را تامین کرده بود و به نوعی می‌توان گفت باعث و بانی همزیستی مردمان در محیط خلیج فارس شده بود؛ سوای رقابت هایی که پیامد تجارت بود.

با اشغال هرمز توسط پرتغالیان منطقه خلیج فارس درگیر چالش‌های سیاسی جدیدی شد. عدم توفیقات مطمئن حکام ایرانی باعث شده بود که محیط این دریا توسط نیروهای خارجی تهدید شود با این وضع هرچند جزیره هرمز و بحرین و دیگر جزایر و بنادر خلیج فارس سرانجام توسط صفویان مجدداً در تحت سلطه ایران درآمد اما از این زمان دیگر این مناطق رنگ و بوی آرامش و کارکرد واقعی خود یعنی تجارت را ندید. هرمز ویران شد و این اثری منفی بر بندر پشتیبانش یعنی بندرعباس نیز گذاشت.

به نظر می‌رسد با وجود عوامل مزاحم سیاسی نظامی کارکرد تجاری کم‌کم زائل شده بود.
به تناسب همین تغییر، بررسی ها نشان می‌دهد که هویت این دریا تا پیش از عصر صفوی به مراتب ایرانی‌تر بود تا پس از صفویه. این به آن معنا نیست که از دوره صفویه هویت ایرانی خلیج فارس به طور کامل زائل شد اما با مداخلات نیروهای خارجی و ضعف حکام داخلی این مسئله تحت‌الشعاع قرار گرفت به نوعی که می‌توان گفت این مسئله کم‌کم دچار آسیب‌های مختصری شد.

تداوم تاثیر سیاست بر کارکرد واقعی محیط خلیج فارس چنان بود که مهم‌ترین کانون‌های تجاری این دریا یعنی جزیره هرمز و بعداً جزیره خارک، به جزایری متروکه بدل شدند چنانکه در تاریخ معاصر این دو جزیره بزرگترین تبعیدگاه‌های ایران بودند. در این میان شاید جزیره خارک به لطف ایجاد و استقرار صنایع نفت اندکی وضعیت متفاوت‌تری داشت که آن نیز شرایط ایده آلی را در این سال‌های اخیر ندارد و گمان می‌رود که با افول موقعیت نفتی ایران در خلیج فارس تاثیر آن بر جزیره خارک نیز قطعی به نظر می‌رسد. به هر شکل مسئله بازگشت کارکرد واقعی خلیج فارس می‌تواند هم به آرامش هم به همدلی و همزیستی و هم به تقویت هویت هژمونی ایرانی این منطقه کمک فراوانی نماید.

تعلل در این تغییر رویکرد تا همین الان بسیاری از فرصت های ایران را سوزانده و بیم آن می رود وقتی به خود آییم که دیگر عملا منفعتی برای ما نداشته باشد.
کما اینکه با عبور از انرژی های فسیلی دیگر زغال سنگ اعتبار سابق را نیافت و بعد از از بین رفتن سلطه نفت بر دنیای انرژی هم دیگر خلیج فارس در این زمینه جایگاهی نخواهد داشت. آنگاه ما هستیم و حسرت سالهایی که می شد از محیط دریا برای ترانزیت نفت استفاده کرد.