نماد سایت پایگاه فرهنگی اجتماعی سپهر جنوب

گیسکان در آتش بی تدبیری

پیش از ظهر دوشنبه ششم مردادماه ۱۴٠۴ بار دیگر آتش بر جان طبیعت و زیستمندان کوهستان گیسکان شهرستان دشتستان افتاد و علیرغم حضور چشمگیر و فداکارانه نیروهای خودجوش مردمی جوامع محلی، کنشگران و دوستاران طبیعت اما بدلیل صعب العبور بودن منطقه، نبود امکانات و تجهیزات، بی مدیریتی، شدت گرمای سوزان ۵٠ درجه و بادهای آتشین، کار مهار آتش توفیقی نداشته و سه شبانه روز بکرترین و غنی ترین منطقه کوهستانی گیسکان در شراره های سرکش آتش می سوزد و فریادرسی نیست و متولیان امر ناتوان از اقدامات شایسته و بایسته.

 

 

 

آتش که از منطقه «جمغاری» آغاز و به سمت «مِل مِی خاص» و «تنگ شیر» می رفت، گسترش یافته و مناطق «جمغاری، ناخا، پرراس، شاه سالار، چرو» در آتش می سوزد و هرچند امروز عصر دو سورتی پرواز بالگرد برای انتقال نیروهای مردمی جهت مهار آتش انجام گرفت اما بدلیل شرایط کوهستانی منطقه و باد و… فرود نداشتند و برگشتند و به گفته مسئولان در حال رایزنی برای بالگرد آبپاش هستند.

کنشگران محیط زیستی و طبیعت دوستان از اواخر سال گذشته تا کنون پیوسته نسبت به احتمال آتش سوزی ها در عرصه طبیعی به ویژه مناطق کوهستانی به مسئولان هشدار دادند اما گوش ناشنوای مسئولان، بنای شنیدن و درس گرفتن از رخدادهای پیشین ندارند.

این در حالی است که جلسه ستاد پیشگیری، هماهنگی و فرماندهی عملیات پاسخ به بحران با محوریت مدیریت مقابله با تنش آبی و پیشگیری و مقابله با آتش‌سوزی در مراتع و جنگل‌های استان بوشهر که ۱۷ فروردین ماه سال جاری در استانداری تشکیل و در آن جلسه معاون امور عمرانی استاندار بوشهر با تأکید بر اهمیت حفاظت از منابع طبیعی، از اداره کل منابع طبیعی و اداره کل حفاظت محیط زیست استان بوشهر خواسته بود تا با انجام مراقبت‌های لازم، آمادگی کامل برای مقابله با آتش‌سوزی‌ها در عرصه‌های طبیعی و مراتع استان را پیش از آغاز فصل گرما داشته باشند.
اما برگزاری این جلسات هم مانند سایر جلسات هماهنگی تنها به روال جاری دستگاهها برای پرکردن الزامات اداری تبدیل شده است و از درون آن نتیجه خاصی که منجر به کاهش آمار آتش سوزی ها و یا به صفر رساندن آن نمی شود.

 

 

مدیریت بحران استان، مدیریت پدافند غیرعامل، اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان، اداره کل حفاظت محیط زیست استان و امثال این آقایان چرا تا کنون هیچ اقدام اساسی برای راه اندازی کارگروه مهار آتش سوزی های طبیعی و ساماندهی نیروهای آموزش دیده و مجهز به تجهیزات اطفای حریق نکرده اند؟ این حجم از خسارت جبران ناپذیر بر طبیعت ناشی از بی تدبیری و ترک فعل مسئولان است و امروز باید پاسخگو باشند و از دادستان محترم استان به عنوان مدعی العموم خواستاریم که با ورود جدی و برخورد قاطعانه، سبب تغییر رویه موجود گردند.

متولیان امر هنگام دوراندیشی و تصمیم گیری و برنامه ریزی برای مقابله با آتش سوزی های طبیعی، بی خیال نشستند و امروز با فراخوان همگانی مهار آتش، نیروهای غیرتمند و فداکار مردمی را بدون سازماندهی و نبود امکانات و تجهیز و ناتوانی در پشتیبانی و تدارکات آنان و با دست خالی و آتش کوب های عصر حجری و شکستن سرشاخه های درختان به نبرد نابرابر با زبانه های آتش به آسمان رسیده، بروند و هر اتفاقی هم برای هر فردی بیفتد را هیچ کس پاسخگو نخواهد بود!
همین هفته گذشته بود که سه جوان برومند و غیرتمند سنندجی برای نجات طبیعت و جان زیستمندان جان دادند و به دیگر شهیدان مهار آتش پیوستند. آیا قرار نیست عبرت بگیریم؟ تا به کی باید مردم غیرتمند و میهن دوست تاوان بی تدبیری ها و بی کفایتی های مسئولان را با اهدای جان بدهند؟ مگر چند هم میهن دیگر باید در آتش بی کفایتی مسئولان، بسوزند و برای نجات زیست بوم میهن جان دهند تا این آقایان بیدار شوند؟

بارها نسبت به این نوع فراخوان دادن و گسیل داشتن نیروهای مردمی در دل آتش هشدار داده ایم و گفتند پس از مهار آتش در اولین فرصت نشست تخصصی برگزار و کارگروه مهار آتش سوزی های طبیعی را فعال و ساماندهی می کنیم و همچون هزاران وعده های سر خرمن و بی حاصل، نافرجام ماند و امیدوارم این بار با ورود دادستان محترم استان به این ماجرا شاهد اقدامی اساسی باشیم.

 

 

پیامی از طرف اهالی محترم دهستان گیسکان و مردم بخش ارم شهرستان دشتستان:

کوهستان گیسکان در آتش می‌سوزد…
و این فقط سوختن چند درخت نیست؛ این، سوختن ریشه‌های زندگی است، سوختن هویت طبیعی ماست.

درختان بومی مانند الوک، بنک، انجیر کوهی، درخت طلوع، که نسل به نسل در این کوهستان قد کشیده بودند، یکی پس از دیگری در شعله‌ها می‌افتند.

گیاهان دارویی و معطر مانند پونه، آویشن کوهی، چای کوهی، که مادران ما با آن زندگی می‌ساختند، بوی سوختن‌شان در باد پیچیده.
زنبورهای عسل محلی، که حاصل همزیستی دیرینه انسان و طبیعت بودند، با کندوهای‌شان در آتش جان دادند.
لانه پرندگان، پناهگاه جانوران کوچک، جوجه‌ها، بچه‌خرگوش‌ها، حتی روباه‌های کوهستانی هیچ‌کدام از آتش در امان نماندند.

در میانه این فاجعه، تنها مردمی که قلب‌شان برای طبیعت می‌تپد، به میدان آمدند.
از خود دهستان گیسکان، از روستاهای اطراف، از شهر برازجان، و حتی از دیگر نقاط استان… جوانان، طبیعت‌دوستان، کوهنوردان، همه آمدند.
آمدند تا با دستان خالی، بیل و کلنگ، شاخه درخت، و حتی سنگ و خاک، از جان طبیعت دفاع کنند.

ما از همه این عزیزان، از عمق جان سپاسگزاریم.
اما در کنار این قدردانی، نمی‌توانیم گلایه‌مان را پنهان کنیم:

مسئولان کجا هستند؟
چرا هیچ بالگردی، هیچ تانکر مخصوصی، هیچ گروه آموزش‌دیده‌ای برای چنین روزهایی آماده نیست؟
چرا استانی با این‌همه ثروت زیرزمینی، برای نجات ثروت روی زمین، طبیعتش، هیچ امکاناتی ندارد؟

مدیریت بحران، تنها با نامه و جلسه و مصاحبه نمی‌شود. بحران همین امروز است، همین حالا.
هر لحظه که می‌گذرد، بخشی از کوه، بخشی از زیست، بخشی از امید ما می‌سوزد.

طبیعت گیسکان، چشم‌انداز زیبای استان بوشهر بود؛ حالا چهره‌اش سیاه شده، لاله‌زارش خاکستر شده، سکوتش آکنده از درد شده.

ما اهالی گیسکان، به نمایندگی از صدها دل نگران، با صدای بلند می‌گوییم:
آتش هنوز خاموش نشده. هنوز شعله‌ها زبانه می‌کشند.
امروز باید اقدام فوری صورت بگیرد، وگرنه فردا دیگر دیر است.

آتش بلعید هر چه بود در این کوهستان،
سبزه و لانه و برگ همه خاکستر شدند.
صدای باد میان شاخه‌ها خاموش شد،
دیگر نشانی نیست از روزگار دیروز…

 

 

 

یادداشتی از مهراب شاد:

بی‌لیاقتی مسئولان به قله گیسکان رسید

فاجعه‌ای در سایه‌ی سوء‌مدیریت و بی‌توجهی

آتش‌سوزی گسترده در کوه گیسکان بار دیگر ضعف عمیق مدیریت بحران و ناکارآمدی مدیران شهرستانی و استانی را به رخ کشید. در حالی که دل مردم و فعالان محیط‌زیست برای هر درخت سوخته و هر تکه خاک سوخته‌شده می‌سوزد، مسئولان مربوطه با بی‌اعتنایی و بی‌کفایتی، فرصت طلایی مهار بحران را یکی پس از دیگری از دست داده‌اند.

آتش از روزها پیش زبانه کشید، اما همچنان خبری از اقدام مؤثر نبود. نه ارسال به‌موقع تجهیزات، نه حضور میدانی مدیران ارشد، و نه حتی درخواست فوری برای اعزام بالگرد! در کشوری که منابع ملی و محیط‌زیست آن پی‌در‌پی قربانی سوء‌تدبیر و بی‌برنامگی می‌شود، جای تعجب نیست که بالگردها هم در اوج نیاز “در دسترس نیستند” یا “بودجه ندارند”.

مردم محلی، نیروهای داوطلب و فعالان محیط‌زیست، جان‌برکف به دل آتش زدند، در حالی که مدیران در سایه‌ی خنک دفترهای اداری خود به انتظار معجزه نشستند. سوال ساده و روشن این است: اگر کوه گیسکان هم در مرکز پایتخت بود، باز هم شاهد این همه تعلل، بی‌تفاوتی و عدم اقدام فوری بودیم؟

تأسف‌بارتر از همه، نبود پاسخگویی است. هیچ مقام مسئول شهرستانی یا استانی نه تنها عذرخواهی نکرد، بلکه حتی توضیحی روشن و صادقانه در مورد وضعیت مدیریت بحران ارائه نداد. بحران‌ها محک عملکرد مسئولان هستند، و این بحران نشان داد که مدیران فعلی، نه تنها در سطح استانداردهای ملی نیستند، بلکه در ابتدایی‌ترین وظایف خود نیز درمانده‌اند.

کوه گیسکان سوخت، اما دردناک‌تر از آن، بی‌عملی کسانی بود که باید حافظ آن می‌بودند.

رونوشت:
استاندار بوشهر
مدیرکل بحران استانداری
فرماندار دشتستان