از مهمترین رخدادهای گریبانگیر طبیعت ایران در دهه های گذشته همانا آتش سوزی های عرصه های طبیعی مرتعی و جنگلی است که هر ساله بر شمار فقره های آتش سوزی و گستره آن افزوده می گردد به گونه ای که پیش از دهه ۱۳۹٠ سالانه کمتر از ۱٠ هزار هکتار و در میانه های دهه ۹٠ به بیش از ۱۵ هزار هکتار و در سال ۹۹ به ۴۸ هزار هکتار عرصه های طبیعی دچار آتش سوزی ها رسیده ایم.
در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۲ در مجموع ۲۰ هزار و ۳۷۸ فقره آتش سوزی رخ داده که در نتیجه آن ۱۸۳ هزار و ۶۰۸ هکتار از جنگلها و مراتع دچار حریق شده که میانگین سالیانه ۲ هزار و ۳۸ فقره آتش سوزی در سطح ۱۸ هزار و ۳۶۱ هکتار به وقوع پیوسته است.
آمارها حاکی از روند افزایشی آتش سوزی هاست و در آذرماه ۴٠۲ تا آذرماه ۴٠۳ نسبت به بازه زمانی مشابه سال قبل، افزایش ۲۷ درصدی تعداد و ۲۲۹ درصدی مساحت حریق رخ داده را شاهدیم.
همچنین در استان بوشهر حسب آمار رسمی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری در سال ۱۳۹۹ در ۶۴ فقره آتش سوزی ۳ هزار و ۴٠٠ هکتار، در سال ۱۴٠٠ در ۷ فقره و ۸۸۶ هکتار، در ۶ ماهه نخست سال ۱۴٠۱ در ۳ فقره و ۱۴/۵ هکتار، چهار ماهه نخست سال ۱۴٠۲ در ۱۶ فقره و ۱۶۴ هکتار، سال ۱۴٠۳ در ۱۲ فقره و ۲۹٠ هکتار و امسال در ۱ فقره در ارتفاعات سوک بخش ارم ۱۶۳ هکتار و در آتش سوزی تیرماه امسال در گیسکان حدود ۱٠٠٠ هکتار(تخمینی است و آمار رسمی هنوز اعلام نشده است) از بکر ترین و غنی ترین عرصه های مرتعی و درختی کوههای این استان در آتش سوخت و نه تنها در بحث پیشگیری و مهار و خاموش سازی آتش ها ناکامیم بلکه در امور ترمیمی و احیایی مناطق سوخته شده در پسا آتش سوزی هم کمیت متولی می لنگد.
عدم احیای عرصه های طبیعی سدی است که بر کارکردهای اکوسیستمی همچون نگهداشت و تقویت منابع آب، جلوگیری از فرسایش خاک، محافظت از بانک بذر خاک و پایداری تنوع زیستی اثرات مستقیم و مخربی از جمله کاهش مساحت عرصه های مرتعی و جنگلی، بیابان زایی و تغییر کاربری اراضی طبیعی دارد.
همچنین اثرات زیانباری بر حفاظت خاک، تولیدات اقتصادی، خوش خوراکی مرتع، شرایط دامداری، معیشت بهره برداران و چرخه اکوسیستم داشته و پیامدهایی همچون هدر رفتن ذخیره مواد آلی خاک، افزایش فرسایش آبی و بادی خاک، فقر مواد غذایی، کاهش کیفیت آب، افزایش گرمای محیط و کاهش ذخایر و تنوع ژنتیکی، تقویت احتمال وقوع سیلابهای شدید فصلی، گل آلودگی آبها، انتقال مواد سمی و نامطلوب و عوامل بیماری زا به مخازن سدها و پرشدن سدها از گل و لای در پی دارد.
احیای مراتع در حفاظـت منابع آب و خاک، افزاش آبهای زیرزمینی، پالایش هوا و تعدیل آب و هوا، تولید محصولات دارویی خوراکی و صنعتی، تولید علوفه و خوراک دام نقشی سازنده و ارزنده دارد.
هر هکتار جنگل تا ۷ تن ریزگرد را در سال به دام می اندازد و به طور متوسط ۲/۵ تن اکسیژن تولید می کند. هر اصله درخت متوسط، میزان ۱/۴ کیلوگرم ذرات معلق، ۲/۷ کیلوگرم اکسید نیتروژن، ۲/۷ کیلوگرم اکسید گوگرد، ٠/۹ کیلوگرم منوکسید کربن، ۱۴٠ میلی گرم کرومیوم و ۵/۲٠٠ میلی گرم سرب را از هوا جذب می کند.
احیای عرصه های طبیعی سوخته ضرورتی گریزناپذیر است و در نخستین گام باید با نقشه برداری، گستره و محدوده دقیق عرصه های سوخته مشخص و سپس شناسایی تنوع زیستی و زیست بوم گان آن عرصه ها انجام گیرد تا بدانیم چه پهنه ای با چه تنوع زیستی در آتش سوخته تا با تکیه بر آن نسبت به ترمیم و احیا اقدام شود.
نقشه برداری عرصه و شناسایی تنوع زیستی سبب می شود تا بدانیم چه میزان عرصه مرتعی و چه حجمی عرصه جنگلی با چه گونه های گیاهی و درختی بومی باید احیا گردد. بی تردید روش کار در عرصه های مرتعی و جنگلی و در ارتفاعات و چگونگی دسترسی به عرصه ها متفاوت خواهد بود و عملیات احیایی با توجه به شناسایی تنوع پوششی از مرتعی و علفی و درختچه ای تا درختی تنک و پراکنده و درختی انبوه و تاج پوششی و… از روش های بذرباشی، بوته کاری، درختچه کاری تا درخت کاری به کار گرفته می شود.
نکته بسیار مهم اینکه اقدامات و عملیات احیایی باید با رعایت توالی اکوسیستم و متناسب با اکوسیستم عرصه بر مبنای گونه های بومی و اصلی منطقه باشد و چگونگی کار در هر منطقه ای متفاوت است و نمی توان برای همه مناطق یک نسخه همسان پیچید.
اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان بوشهر، نهاد ناترازی هاست. ناترازی در شعار و عمل، ناترازی در اولویت بخشی و اعتبارات تخصیصی به امور حفاظتی و احیایی با امور آسیب رسان همچون سازه های آبخیزداری، ناترازی مکان یابی و جانمایی طرح های درختکاری با عرصه های سوخته و…!
متولی منابع طبیعی که وظیفه اش هم عملیات توسعه جنگل ها و هم عملیات ترمیم و احیای عرصه های جنگلیست شایسته است هر دو عملیات یادشده در عرصه های طبیعی سوخته شده باشد در حالی که عرصه های طبیعی سوخته شده، گمشده و فراموش شده بزرگ است که مهمترین اقدام در این راستا اجرای قرق عرصه های سوخته است که انجام نمی گیرد و عرصه ها رهاشده اند. پرسش اساسی این است که چرا اداره کل منابع طبیعی استان و به تبع آن ادارات شهرستانی متبوعش عرصه های سوخته را رها کرده و هیچ برنامه احیایی برای آنها ندارند؟ براستی آیا رسالت این اداره کل و مجموعه ادارات شهرستانی اش صرفاً ساخت سازه های آبخیزداری است؟
این اداره کل که هیچ گزارش دقیقی از عرصه های سوخته و کیفیت پوشش گیاهی و تنوع زیستی این عرصه ها و همچنین برنامه ها و اقدامات ترمیمی و اصلاحی ارائه نداده و پیگیری ها حاکی از رهاشدگی این عرصه هاست که خطایی نابخشودنی و ترک فعلی قابل پیگیری دستگاههای نظارتی است.
اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان صرفاً به اداره سازه های آبخیزداری تغییر ماهیت داده و بقیه امور یا رها شده و یا حداقل توجه را داشته است.
طنز تلخ اینجاست که در توجیه پروژه های سازه ای ادعا دارند که برای جلوگیری از فرسایش خاک است حال آنکه فرسایش در بخش های بالادست صورت گرفته و زمانی که به دره ها رسید نباید جلوی آن را گرفت و اگر اندیشه جلوگیری از فرسایش خاک دارند باید با اقدامات بیولوژیکی در بالادست مبادرت ورزید و نه بستن مسیر دره ها!!
پایان سخن اینکه مراتع و عرصه های طبیعی کارکردهای بسیار ارزشمندی دارند و احیای عرصه های سوخته شده باید در اولویت نخست متولی منابع طبیعی استان باشد که علیرغم اهمیت ویژه ای که دارد اما همواره این بخش رها و فراموش شده و از بی اهمیت ترین امور بوده که شایسته است دستگاههای نظارتی به ویژه دادستان محترم به این موضوع ورود و به این رویه و روند مخرب پایان داده شود.