رئیس جمهور آیت الله سید ابراهیم رییسی همراه با حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، سید محمدعلی آل هاشم امام جمعه تبریز، دکتر مالک رحمتی استاندار آذربایجان شرقی، سردار سید مهدی موسوی سرتیم حفاظتی ریاست جمهوری و سه نفر کادر پروازی در سانحه سقوط بالگرد جان باختند. روانشان شاد و یادشان گرامی باد.
گویند هر که زاد، عاقبت مرگ است و مرگ را گریزی نیست؛ اما چه نیکو است مرگ در راه خدمت به مردم.
قاطبه عمر ۶۳ ساله آیت الله رییسی از عنفوان جوانی همراه و همزاد مناصب مهم مملکتی و پایانش هم ریاست جمهوری بوده است.
بررسی زمانه و زندگی و کارنامه مدیریت ایشان در این نوشتار نمیگنجد اما یک نکته رفتاریاش حیف است که یادآور نشود.
بی گمان سفرهای استانی و حضور میدانی ایشان در صحنهها و اسیر نشدن در پشت میز، شایسته است سرمشق و الگوی مدیریت در کشور گردد. حتی بارها به یک استان سفر کرد و هر سفر هم دستاوردهایی در قالب مصوبات سفر استانی داشته است. اگر هم اثرات سفرها در استان ما کم رنگ و بر زمین مانده است، دلیل آن، نداشتن برنامه مدون و روزمرگیهای مدیریت ارشد استان و همراه و همبسته نبودن نمایندگان استان است.
رییسی برای خدمت روز و شب نکرد اما این رویه و روحیه در بدنه دولت و سیستم مدیریتی، فراگیر نیست. هرچند شرایط کنونی دستاورد یک یا چند سال نیست و برون رفت از آن نیز ساده نمیباشد، اما برنامه محوری، نستوهی و رویکرد وقفی سیستم مدیریت کشور بدین گونه که مدیران و تصمیم گیران و تصمیم سازان، خود را وقف نجات و توسعه ایران سازند، برون رفت از این شرایط را امکانپذیرتر و مسیر آن را کوتاهتر میکند. کاری که فرزندان میهن در جنگ هشت ساله کردند و امروز سخت نیازمند همان رویکردیم.
کار به جایی رسیده که مسئولین برای بازدید و سرکشی در حوزه کاری خود هم دریغ می ورزند. بازدید میدانی مسئولین شهرستانی و استانی از مشکلات و چالش های موجود، بارها و بارها در نوشتار و گفتار نگارنده به عنوان کنشگر و رسانه درخواست شده است، اما کمتر تأمل و تمایلی به چشم آمده است. بارها در موضوعاتی که محل چالش بوده و متولی امر شناخت دقیقی از چگونگی وضعیت موجود در موضوع مورد مناقشه نداشته اما تن به بازدید هم نداده و لاینحل مانده است. نمونه بارز و عینی آن، موضوعات و چالشهای زیست محیطی منطقه راهدار دشتستان است که پیگیری برای بازدید متولیان امر با جدیت ادامه دارد، اما تا هنوز مقبول نیفتاده است.
دولتی را که رئیس جمهورش این گونه در صحنه باشد و بماند و جان در راه خدمت بسپارد، مسئولیت ناپذیری و نارضایتی آفرینی در ردههای پایین مدیریتی آن سزاوار نیست.
این حجم و انبوه مشکلات و چالشها، مدیران پای کار و متعهد و وقف خدمت میطلبد و نه مدیران پشت میز نشین بی برنامه.
ناترازی را نه فقط در مباحث مالی، بلکه در مباحث مدیریتی نیز باید شناخت و درمان کرد.
همت را نه تنها شاخص مالی (هزار میلیارد تومان)که شاخص عملکردی هم باید قرار داد و مدیران را با سنجه همت سنجید و بی گمان ناترازی همت مدیران، بحرانی تر از ناترازی همت ریالی است.
روزی کسوت ریاست جمهوری بر تن شهید رجایی بود و هر چند برهه ای کوتاه اما به بلندای تاریخ جمهوری اسلامی ایران، پایا و مانا گشت و هر مدیر و مسئولی همت عالی کند می گویند، رجایی زمان است. و این یعنی جای برخی را می توان گرفت، اما پر نمی توان کرد…
همت بلند دار که نزد خدا و خلق
باشد بقـدر همـت تو اعتبـار تو