نسل ها در تئاتر بوشهر؛ پیوند تجربه و خلاقیت
آقای یاراحمدی، شما از معدود کسانی هستید که تئاتر بوشهر را هم در دوران شکوفاییاش تجربه کردهاید و هم در دوران رکودش. امروز اگر بخواهید تصویری از وضعیت فعلی تئاتر استان بدهید، مهمترین دستاورد و اصلیترین دغدغهتان چیست؟
واقعیت این است که اگر بخشی از تاریخ تئاتر بوشهر را بتوان دوران رکود دانست، کمترین سهم این رکود بر دوش هنرمندان و گروههای تئاتری است. ریشهی اصلی را باید در نبود مدیریت صحیح فرهنگی جستوجو کرد. مهمترین دغدغهی من امروز، ایجاد پیوندی آرام و طبیعی میان نسلهاست. نسلی که هنوز جوان است و نامهای بزرگی در تئاتر ایران دارد، باید دوباره دست به خلق آثار فاخر بزند تا انتقال تجربه و تداوم جریان تئاتر در استان با شیبی ملایم و طبیعی اتفاق بیفتد. سه سال خلأ تولید، باعث شد بسیاری از نخبگان ما سکوت کنند. حالا وقت آن است که این چرخه دوباره به حرکت درآید؛ نسل گذشته خلق کند و نسل جوان در کنار آنان تجربه بیندوزد و آفرینش تازهای رقم بزند.
اصالت بومی و فرم های معاصر؛ چالشی که هنوز ادامه دارد
وقتی از تئاتر بوشهر حرف میزنیم، همیشه از «اصالت» و «ریشه» یاد میشود. به نظر شما چقدر توانستهایم این اصالت بومی را با زبان و فرمهای معاصر تئاتر پیوند بزنیم؟
پرسش مهمی است و پاسخ دقیقش نیاز به پژوهشی گسترده دارد. با این حال باید بگویم جغرافیای بوشهر سرشار از ظرفیتهای فرهنگی و اقلیمی است؛ اما ما به اندازهی غنای این فرهنگ، اثر شاخص و ماندگار خلق نکردهایم. آثاری تولید شده، اما نسبت به وسعت و عمق این فرهنگ، اندک است. خلق اثر بومی نیازمند آگاهی و ایمان به همین ریشههاست، و پیوند دادن آن با زبان معاصر تئاتر، کاری دشوار اما ضروری است. صادقانه بگویم، ما هنوز نتوانستهایم به اندازهی ظرفیت فرهنگ خودمان با جریانهای روز تئاتر جهان همنوا شویم.
بعضی از هنرمندان جوان گلایه دارند که مسیر دیده شدن در تئاتر استان دشوار است و جشنوارهها هم گاهی نگاه بستهای دارند. شما با این نگاه موافقید؟
در چند سال اخیر ترکیب تئاتر بوشهر بهشکل چشمگیری جوان شده است. بیش از هشتاد تا نود درصد گروههای فعال استان را جوانان تشکیل میدهند. همانطور که گفتم دغدغهی من پیوند میان نسلهاست. اتفاقاً امروز تئاتر استان در اختیار نسل جوان است و جشنوارهها هم بازتاب همین انرژی تازهاند. همین دورهی سیوهفتم جشنواره تئاتر استان، شاهد حضور پررنگ گروههای جوان بود.
بوشهر از نظر استعداد و خلاقیت، همیشه یکی از قطبهای تئاتر جنوب بوده. اما در جشنوارههای ملی مثل فجر، حضورش کمتر از ظرفیت واقعیاش است. به نظرتان چرا این فاصله شکل گرفته؟
واقعیت این است که حضور یا عدم حضور در جشنوارهای مثل فجر، ملاک درستی برای سنجش ظرفیت یک استان نیست. ممکن است استانی توان و خلاقیت بالایی داشته باشد، اما به دلایلی در فجر شرکت نکند؛ یا برعکس، استانی با توان کمتر حضور پررنگی داشته باشد. با این حال، در یک دههی گذشته حضور گروههای بوشهری در جشنوارههای ملی و حتی رویدادهای بینالمللی بسیار چشمگیر بوده است. در پنج سال اخیر هم چند گروه استان در فجر افتخارآفرینی کردهاند و دستاوردشان درخشانتر از دورههای پیش بوده. اما بهطور کلی، ارزیابی ظرفیت خلاقیت تئاتر یک استان صرفاً بر اساس حضور در فجر، نگاهی ناعادلانه است.
بودجه، بزرگ ترین مانع تولید؛ وقتی مدیریت کافی نیست
از نگاه شما بزرگترین مانع توسعهی تئاتر در بوشهر چیست؟ کمبود بودجه؟ ساختار اداری؟ یا ناهماهنگی بین نهادها؟
بدون تردید، مهمترین مانع کمبود بودجه است. خلق اثر نمایشی امروز، بهویژه توسط کارگردانان آگاه و خلاق، نیازمند پشتوانهی مالی است. ما از نظر ساختار، هماهنگی نهادی و نیروی انسانی مشکلی نداریم؛ گروههای فعال فراواناند، ولی نبود بودجهی پایدار انگیزه را کاهش میدهد. اگر بودجهی مشخص و منسجمی وجود داشته باشد، میتوان شور و خلاقیت را در میان کارگردانان و گروهها دوباره برافروخت.
در سالهای اخیر، جشنوارهی تئاتر استان در برخی نقاط کشور به شهرستانها سپرده شده تا تمرکز از مرکز استان برداشته شود. آیا در بوشهر هم این تمرکززدایی اتفاق افتاده؟
خیر، هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. از نخستین دوره تا امروز، جشنوارهی تئاتر استانی همواره در بوشهر برگزار شده و حتی یکبار هم به شهرستانها منتقل نشده است. تنها در دوران کرونا بود که اجراها بهصورت غیرمتمرکز در شهرها برگزار شد. من در دورههای مختلف تلاش کردهام این تمرکززدایی رخ دهد، اما به دلایل مختلف سیاستگذاری و اجرایی موفق نشدیم. با این حال، باور دارم برگزاری جشنواره در شهرستانها میتواند تأثیر مثبتی بر تئاتر آن مناطق بگذارد و امیدوارم در آیندهی نزدیک محقق شود.
در بعضی استانها انجمنهای شهرستانی مستقلی تشکیل شدهاند. آیا چنین ساختاری برای بوشهر هم ممکن است؟
ساختار انجمن هنرهای نمایشی کشور بهصورت متمرکز طراحی شده است. هر استان یک انجمن دارد و در شهرستانها نمایندگیهای آن فعالیت میکنند. این ساختار سراسری است و در هیچ استانی انجمن شهرستانی مستقلی وجود ندارد. نمایندگان شهرستانها زیرمجموعهی انجمن استان هستند و این الگو در بوشهر هم به همین صورت اجرا میشود.
ارتباط تئاتر با نهادهایی مثل اداره کل ارشاد و شهرداریها چطور است؟ حمایتها واقعیاند یا بیشتر در حد شعار؟
حمایت واقعی زمانی معنا دارد که در قالب برنامهای منظم و مداوم اجرا شود. شهرداریها در سالهای اخیر بهصورت پراکنده حمایتهایی داشتهاند، اما نه آنقدر مستمر که بتوان نام «حمایت» بر آن گذاشت. اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اما متولی اصلی است و نقش مهمی در حمایت مادی و معنوی از تئاتر دارد. در سالهای مختلف این حمایتها نوسان داشته، اما خوشبختانه در دورهی اخیر، همراهی معنوی اداره کل با تئاتر استان بسیار پررنگتر است. امید دارم که این حمایتها از سطح برگزاری رویدادها فراتر رود و به حوزهی تولید نیز گسترش پیدا کند.
تمرکززدایی و جشنواره ها؛ فرصت ها و محدودیت ها
اگر فرض کنیم اختیار کامل دارید و هیچ مانعی نیست، اولین تغییری که در برگزاری جشنواره تئاتر استان ایجاد میکنید چیست؟
صادقانه بگویم، اگر اختیار تام داشتم، بسیاری از جشنوارههای تئاتری را تعطیل میکردم و بودجهی کلان آنها را صرف تولید آثار نمایشی میکردم. جشنوارهها مهماند، اما تولید، مهمتر است. اگر همین بودجهها مستقیماً به کارگردانان و گروهها اختصاص یابد تا نمایشهایشان را برای مردم روی صحنه ببرند، تئاتر ایران نفسی تازه خواهد کشید.
شما سالها بین مدیریت و خلاقیت در رفتوآمد بودهاید. هیچوقت احساس نکردید جهانشیر یاراحمدیِ مدیر دارد جهانشیر یاراحمدیِ هنرمند را محدود میکند؟
بیتردید مدیریت و خلاقیت دو حوزهی کاملاً متفاوتاند. کار اجرایی تمرکز و آرامش ذهنی لازم برای خلاقیت را میگیرد. من همیشه کوشیدهام این آسیب را در خودم به حداقل برسانم. هر زمان فرصت داشتم، بازی کردم یا کارگردانی. وقتی زمان اجرا نبود، به پژوهش و ترجمه و نگارش مقاله روی آوردم. این تغییر مسیرها تلاشی بود برای آنکه بخش مدیریتی زندگیام به روح خلاق من لطمه نزند.
اگر بخواهید در چند جمله بگویید تئاتر برای شما چیست؟
به معنای واقعی کلمه، تئاتر برای من زندگی است.
تئاتر انسانی ترین هنر است؛ رودررویی انسان ها روی صحنه
در طول این سالها، کدام لحظه یا اجرا برایتان ماندگارتر بوده است؟ آن لحظهای که گفتید «برای همین تئاتر میسازم»؟
هر اثر نمایشی لحظات درخشان خودش را دارد. اما اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم: تئاتر تنها هنری است که از رودررویی انسان با انسان زاده میشود. همهی هنرهای دیگر از رابطهی انسان با ابزار شکل میگیرند، اما تئاتر، از مواجههی انسان با انسان. و همین است که آن را انسانیترین هنر جهان میدانم.
نسل جدید، امید آینده؛ فرصت ها، مسئولیت ها و سواد تئاتری
به نسل جدید تئاتریهای بوشهر چقدر امیدوارید؟
تغییر نسل در تئاتر امری طبیعی است. همانطور که نسل ما جای نسل پیشین را گرفت، نسل تازه نیز جای ما را خواهد گرفت. تفاوت در امکانات است؛ نسل جدید دسترسی بیشتری دارد، اما مسئولیت سنگینتری هم بر دوششان است. تنها راه درخشش این نسل، آموختن و بالا بردن سواد تئاتری است. هر هنرمندی که خود را به دانش و آگاهی مجهز کند، بیتردید خلاقتر و اثرگذارتر خواهد بود. من همیشه آدم امیدوار و خوشبین بودهام و به این نسل ایمان دارم.
و اگر روزی بخواهید درباره تئاتر بوشهر کتابی بنویسید، عنوانش چه خواهد بود؟
شاید نامش را بگذارم تئاتر، زیستن در آفتاب. چون تئاتر بوشهر، درست مثل آفتاب جنوب، همیشه درخشیده—حتی در روزهای کمرمقش.

