باران و سیلاب نعمتی است که در گذشته مایه شادمانی و جشن مردمان بوده و امروزه بزرگترین نگرانی و چالش بشری شده و از آن به بلای طبیعی یاد می کنند در حالی که سیلاب زندگی بخش است و رفتارهای طبیعت ستیزانه بشر آزمند سبب بر هم خوردگی نظم طبیعت شده و جای آنکه سیلاب نقش و کارکرد طبیعی و حیات بخشی خود ایفا کند، ابزار و دستاویزی شده برای توجیه تجویز پروژه های ضد محیط زیستی همچون سدسازی ها، سازه های آبخیزداری و… که بسیار نگران کننده و آسیب زاست.
با دستکاری ها و بر هم زدن مسیرهای سیلابی، در پی بارش های سنگین حوادثی رخ می دهد که خسارات جانی و مالی بر جای می گذارد و همین ها بهانه هایی است برای سیاه نمایی و هیولاسازی از این نعمت خداوندی برای توجیه پروژه های ضد محیط زیستی و هر کسی از ظن خود، فریاد می زند که جلوی هدر رفت سیلاب را بگیرید و وامصیبتا که سیلاب ویرانگر است و… که در این راستا ذکر نکات زیر ضروری است:
۱️⃣ مهمترین عامل پیدایش چنین رفتارهایی، مدیریت پروژه گراست که برای توجیه پروژه های طبیعت ستیزانه چنین گفتمان های برساخته و هدفمند را با رسانه های غیرتخصصی و بیگانه با موضوع، در جامعه نهادینه کرده و مردم پنداشته اند رسیدن آب و سیلاب به دشت و تالاب و دریا یعنی هدر رفت آب در صورتی که این عدالت زیستی و بخشی از چرخه آب است و نه تنها هدر رفت نیست که زندگی آفرین و نجات بخش است.
۲️⃣ گفتمانی که رسیدن آب به دشت و تالاب و دریا را هدر رفت آب می داند برونداد نگاه انسان محور به آب و محیط زیست است که به غیر از انسان به چیزی نمی اندیشند و تو گویی جهان برای زیاده خواهی ها و سیری ناپذیری انسان ساخته شده و انسان حق دارد هر گونه میلش باشد با طبیعت رفتار کند.
۳️⃣ وقتی جلوی جریان طبیعی آب گرفته می شود، در پایین دست آن، زیست بوم دشتها و جلگه ها، تالاب ها و دریاها بحرانی می شوند و اینها که در درازنای تاریخ، ضامن پایداری حیات سرزمینی بوده اند امروز خشکیده و کانون ریزگردی شده و زیست بوم دریایی نیز در بدترین شرایط زیستی تاریخی خود باشد و اینها همه قربانی نگاه انسان محور و مدیریت پروژه گراست.
۴️⃣ اگر امروزه شاهد ویرانگری های سیلابیم، چون ساختار و ساز و کار طبیعت را به رسمیت نشناخته و آن را دستکاری کرده ایم. هر کجا جلوی آب را بستیم و آب را به هر بهانه از سرعت انداختیم، در پایین دستش با رسوب گذاری بیش از حد بدلیل فروکاهیدن سرعت سیلاب و عدم لایروبی طبیعی، رفته رفته رسوبات در بستر رودها و دره ها انباشت گردیده و سبب می شود تا ظرفیت انتقال آب آنها کاسته شود و با بارش های گسترده و سیلابهای سنگین، دره ها و رودها توان طبیعی انتقال سیلاب را نداشته باشند و سبب طغیانی شدن آنها شود و این طغیانهای بشرساخته را دستاویزی کنند برای مهار و کنترل سیلاب به بهانه نجات شهرها و روستاها و یک آدرس غلط است که طبیعت را به مرز نابودی کشانده است.
۵️⃣ با بررسی دقیق سیلابهای دهه های گذشته، هر کجا سیلاب ها آسیب زا بوده اند بی شکل ردپای دستکاری های بشر در مسیر جریان طبیعی آب هویداست. جاده سازی های غیر منطبق با شرایط طبیعی و جغرافیایی منطقه، پلهای غیر استاندارد و غیر منطبق با آوردهای رودخانه ای و سیلاب های دوره بازگشت، ساخت و ساز و فعالیت های انسانی در حریم و بستر رودها و دره ها و… سبب شده نه تنها در سیلاب های دوره بازگشت بلکه بارش و سیلاب های متوسط هم باعث طغیانی شدن و آسیب رساندن می شود.
۶️⃣ در پی سدسازی ها و سازه های آبخیزداری در بالادست، چون در سالهای کم بارشی یا بارش های متوسط، شدت جریان آب در پایین دست کاسته می شود شهروندان با آسودگی خاطر و ضعف دستگاههای نظارتی، در پایین دست و محدوده های شهری و روستایی و زمینهای کشاورزی، دره ها را پر و کم عرض کرده و نه تنها حریم که بر بستر رودها و دره ها هم تجاوز و ساخت و ساز کرده و آنگاه که بارش فراوان باشد سیلاب های سنگین راه خود را باز کرده و ساخت و سازها و کشاورزی های در حریم و بستر را تخریب می کند و مدیریت پروژه گرا به جای پرداختن به ریشه ماجرا، با سیاه نمایی و آدرس غلط دادن در پی توجیه گری پروژه های بیشتر و شدت بخشیدن به روند تخریبی است و این رویه همچنان برقرار است.
۷️⃣ پر کردن دره های فصلی با نخاله های ساختمانی و همچنین پل های نامتناسب با میزان آورد دره ها، سبب می شود تا سیلاب نخاله های ساختمانی و چوب و ضایعات موجود در بستر دره را با خود ببرد و وقتی به پل می رسد چون هم پل توان و ظرفیت انتقال آب را ندارد و هم نخاله ها و ضایعات موجود، دهانه پل را بسته و سبب طغیانی شدن و ورود به خیابان ها و خانه ها شده و خرابی به بار می آورد و آن را بر گردن سیلاب انداخته و بهانه ساخت پروژه های جدید برای مهار و کنترل بیشتر سیلاب می شود.
۸️⃣ سدها و سازه های بالادست بدلیل فرسودگی و عدم استحکام و استاندارد سازه ای، گاهی در برابر سیلاب ها تاب نیاورده و با شکستن آنها حجمی بسیار عظیم از آب، آزاد می شود و بسیار پرقدرت و مخرب گشته و فجایعی همچون دروازه قرآن شیراز و امامزاده داوود و… را رقم می زند و خسارات جانی و مالی جبران ناپذیری در بر دارد.
جان کلام؛
طبیعت ساز و کار و ساختار بسیار دقیق، هوشمند و به هم پیوسته دارد که اگر این سیستم دقیق و هوشمند گرفتار دستکاری های بشری نشود همه آفریده های خداوندی در این سیاره آبی (کره زمین) به حیات خود ادامه می دهند اما انسان، موجودی که خود را اشرف مخلوقات می داند و یگانه آفریده خردمند است، با خودخواهی و آزمندی بر سایر آفریده های خداوندی با قهر و جبر تاخته و این جهان زیبا و بهشت زمینی را جهمنی ساخته که برای آب و هوا و کمترین شرایط زنده مانی باید با هم نوع و هم میهن خود جنگید. طبیعت تاب آوری از دست داده و بیش از این تاب رفتارهای طبیعت ستیزانه را ندارد تا جایی که نعمتی همچون باران و سیلاب را نکبت و نقمت ساخته ایم و با دخالتهای بیجا و غیر اصولی و ساختارشکنانه، دچار کژکارکردی و وارونگی رفتاری شده و گریز و گزیری نیست جز پذیرش حقیقت، زیست سازگارانه با طبیعت و پایان دادن به زیست آزمندانه و نگاه استثماری و انسان محورانه به طبیعت چون آنکه در این شرایط بیشترین زیان می بیند، انسان است و بخاطر بسپاریم که طبیعت، دیر انتقام و سخت انتقام است.

