نماد سایت پایگاه فرهنگی اجتماعی سپهر جنوب

نورسانه ها و باج خواهی از مخاطبان!

بسیاری از رسانه های مکتوب و برخط خصوصا پایگاههای خبری و سایتهای انتشار دهنده اخبار و رویدادهای ملی و استانی که تعدادشان هم روز به روز درحال افزایش است به دلیل گرفتاری های بسیار از جمله نبود مخاطبان ثابت و کمبود نیرو و امکانات و یا به جهت عدم حمایت متولی اصلی رسانه ها یعنی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی و بعضا به دلیل عدم آشنایی مدیران آنان با مفاهیم و مباحث رسانه و عدم اطلاع از اوضاع و احوال واقعی مردم، این روزها بدجور به التماس افتاده و میخواهند از رسانه خود که هنوز ماهیتش برای مردم روشن نیست هم کسب در آمد کنند و هم نسبت به افزایش مخاطبان خود تلاش کنند حال آنکه فعالان رسانه ها اگر در ابتدا با خود صادق باشند و تلاش کنند بتوانند خود را در نزد عموم بقبولانند و پس از آن با مردم و مخاطبانشان صادقانه رفتار کنند و نسبت به تولید محتواهای مفید فایده همه اقشار جامعه و تهیه و تولید و انتشار اخبار سریع و جالب توجه عموم مردم همت کنند نیازی به این همه التماس از این و آن و دست درازی پیش هر کسی نباشد یا منتظر یک تقدیر و تشکر ساده از آنها نهایتا با یک کارت هدیه ۵۰۰ هزار تومانی باشند! برخی نو رسانه های تازه کار عرصه کار خبر و رسانه متاسفانه با سرعت و عجله هر چه تمام تر به دنبال رسیدن به تمام منظور و مقصود نهایی خود از رسانه و دست یابی به ثروت انبوه آنهم از طریق کار در رسانه که جنسش از فرهنگ و اطلاع رسانی است میباشند و بایدگفت که در این راستا سخت در اشتباهند.

از دیگر سو رسانه هایی که مطالبه گر نیستند و به واقعیات موجود جامعه نمی پردازند نمیتوانند بین مردم جا باز کنند و مردم هم به انان اقبالی تدارند و روی خوش به چنین نو رسانه ها و یا کهنه رسانه های وابسته به جریانهای خاص نشان نمی دهند.

فعالیت در رسانه ها آنهم در این حال و هوای اقتصادی کشور که بسیاری از مردم به نان شبشان هم محتاجند نوعی دیوانگی و جنون محض است و نباید انتظار داشت یک پایگاه خبری تازه کار در یک استان و با در گستره جغرافیای محدود ماهانه صد میلیون تومان در آمد از رسانه نیم بند خود کسب کند در حالی که میتوان با تشکیل تیم قوی از اهالی رسانه به این مبلغ و بالاتر از آن رسید اما باید همین مبلغ دریافتی و یا دو برابر آن مبلغ دریافتی را باید به پرسنل شاغل در این رسانه داد تا آن مقدار پول جبران شود!

با این حال کار کردن در رسانه ها حتی روزنامه ها که تیراژشان به شدت افت کرده و در حد تیراژ کتابها و به صورت بسیار محدود و برای چاپ آگهی های ثبتی و دادگستری منتشر میگردند از روی ناعجلاجی و گردن باری مدیران مسئول و عوامل دخیل و دست اندر کار و شاغلین در آن رسانه هاست.
جامعه ای که مردمش در گیر و دار قوت لایموت خود مانده و امکان خواندن کتاب برای آنان سلب شده چطور میتواند جوانان و پیرانی عاشق روزنامه خوانی و یا مرور کنندگانی حرفه ای از روی اخبار تکراری و خبرهایی اغلب نا امید کننده در رسانه های برخط و الکترونیکی داشته باشد؟

بیاییم واقع بین باشیم و در برابر هم صادقانه و بی پرده سخن گوییم.

زمانه وداع با رسانه های فِیک و غیر قابل اعتماد و غیر تاثیرگذار رسیده و باید برای این مشکل راه حل و چاره ای نو و جدی پیدا کرد.بنابراین دوستان و همکاران رسانه باید خودرو های پر شتاب دیروز رسانه خود را که امروزه از رمق افتاده و راه به جایی نمیبرد را به کناری زده و آن را در مکانی یا در نیمه راه پارک کنند و به کار دیگری غیر از رسانه بپردازند!
این التماسها و خواهش و تمنا های رسانه ها خصوصا پایگاه های خبری فعال در استانها زمانی جواب میدهد که اولا رابطه خود را با اهالی فرهنگ و ادب و هنر که به زعم آنان اخبار و مطالب فرهنگی سود و عایداتی برای آنان ندارد خوب کنند و در مرحله بعد نسبت به پربار نمودن مطالب و خوراک های خبری و نوشتاری وارده در سایتها و پایگاه های خبریشان همت کنند و قبل از آشنایی با اصول اساسی کار رسانه و در مدت زمان اندک طلب پول و مادیات از مخاطبان و همراهان خود نکنند.چرا که با نداشتن نیرو و امکانات و نبود استراتژی منظم رسانه ای و عدم مقبولیت و محبوبیت عمومی نمیتوان انتظار جذب مخاطبان زیاد داشت و از آنان اموری خارج از حد و توان را مطالبه یا تقاضا داشت.

رسانه ای که مردمی شد و با مردم ماند مردم هم با آن رسانه همراه هستند و تا آخر هم با آن رسانه خواهند ماند.
روا نیست رسانه های قدیم و جدید که ماموریت و رسالتشان کار خبری است و هدفشان اطلاع رسانی صادقانه و بی منت به مردم است به جای در تحت پوشش قرار گرفتن ارگان و نهاد خاصی چشم انتظار حمایتهای مالی ملت باشند و یا برای تامین و جبران هزینه های دفاتر خود برای مخاطبانشان کیسه بدوزند!

خروج از نسخه موبایل