نماد سایت پایگاه فرهنگی اجتماعی سپهر جنوب

اصلاحات در راند چهاردهم ؛برد یا باخت؟

انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری با مشارکت ۸/۴۹ درصدی و پیروزی دکتر مسعود پزشکیان با کسب ۵۴ درصد آرای مشارکت کنندگان و ۱۶،۳۸۴،۴٠۳ رأی پایان یافت. انتخاباتی زودهنگام که در پی شهادت رییس جمهور و هیأت همراهش زودتر از زمان انتخابات برگزار گردید. تعداد ۶ نفر از ۸٠ نفر ثبت نام کنندگان تأیید شدند و تبلیغات انتخابات آغاز گشت. محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی و سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی از جناح اصولگرا یا انقلابی و مسعود پزشکیان و مصطفی پور محمدی کاندیداهای مستقل وارد گود انتخابات شدند. از همان آغاز قالیباف و جلیلی گزینه اصلی و زاکانی و قاضی زاده هاشمی به عنوان کاندیدای پوششی جریان اصولگرایی قلمداد شدند و پیش بینی ها بر این بود که جلیلی به سود قالیباف کنار می رود و قالیباف گزینه نهایی می شود و همه تلاشهای  بزرگان این جریان سیاسی هم در همین راستا صورت گرفت و کارگر نیفتاد و هر دو ماندند تا آرایشان تقسیم شود. پورمحمدی هم گزینه ای جدی نبود. در سوی دیگر این میدان پزشکیان بود که خود را وابسته هیچ جریان و جناح سیاسی نمی داند و پیشینه و کارنامه قابل دفاعی دارد و مورد وثوق جبهه اصلاحات بود و او را کاندیدای شاخص اصلاح طلبی نامیدند برای پیروزی اش تمام قد و با همه توان خویش به میدان آمدند. البته ایشان در مناظرات اعلام کرد که حزبی نیست و حتی دوره دوم اصلاحات هم علیرغم اینکه از جناح اصلاحات نبود اما سیدمحمد خاتمی او را بدلیل عملکردش به عنوان وزیر بهداشت و درمان معرفی کرد. پزشکیان که حمایت تام و تمام اصلاحات را داشت، اصولگرایان حامی ایشان نیز برایش ستاد زدند.

دو جریان اصلاحات و اعتدال با همه توان خود برای برای بسیج آرای خاکستری، بسیج شدند به گونه ای که همتای آن را هرگز نداشته ایم و تکرار چنین حماسه حمایتی، چندان محتمل نیست. دو قطبی سختی شکل گرفت و هر سوی آن، دیگری را شرّ مطلق و خود را خیر می دانست و گویی جبهه کفر و حق در برابر هم صف کشیده اند و هر کدام منادی نجات میهن می نمودند. دور اول با ۴٠ درصد مشارکت پایان یافت و پزشکیان و جلیلی ماندند و در مرحله دوم، یاران قالیباف برای پزشکیان سنگ تمام گذاشتند و ۳۱۳ نفر از مسئولان ستادی و رسانه ای شاخص ستاد قالیباف به او پیوستند و توییت هایی همچون: «وقتی دو دریا به هم می پیوندند. نیروهای انقلابی دکتر قالیباف به خیمه انقلاب به سرپرستی دکتر پزشکیان پیوستند. اتحاد برای نجات ایران.» و یا «شریف زمانی معاون سخنگوی ستاد قالیباف در توئیتی نوشت: به تمام حامیان دکتر قالیباف توصیه می کنم گول کلام وحدت ستاد جلیلی را نخورند. وحدتشان تا دم صندوق است. از روز بعد همچون سابق تهمت و تخریب را شروع خواهند کرد. اگر به پزشکیان رأی نمی دهید نام جلیلی را هم ننویسد و بنویسید قالیباف.»

حتی از حامیان جلیلی هم نفراتی در دور دوم، پزشکیان را همراهی نمودند. ستادها اسب ها را زین و تلاشها را افزون کردند و هر آنچه می توانستند کردند و باز هم نیمی از جامعه به صحنه نیامدند. اگر آمار دو مرحله را بدقت بنگریم هر دو جناح بخشی از آرای ثابت خود را از دست داده اند. انتخابات ۹۶ با مشارکت ۰۳/۷۳ درصدی، اعتدال با حمایت تمام قد اصلاحات ۱۴/۵۷ درصد آرا و ۲۳،۶۳۶،۶۵۲ رأی و اصولگرایان  در مجموع ۴۴/۳۹ درصد آرا و ۱۶،۳۱۴،٠۶۱ رأی بدست آورند. انتخابات ۱۴٠٠ با مشارکت ۸۸/۴۸ درصدی، اصولگرایان در مجموع ۵۰/۷۷ درصد آرا و ۲۲،۴۶۶،۴۳٠ رأی و اصلاح طلبان که قهر پیشه کرده بودند در واپسین روزها وارد گود شدند اما همت شان برای همتی ۴۳/۸ درصد آرا و ۲،۴۴۳،۳۸۷ رأی بود و سخت ترین شکست را پذیرا شدند. این دوره دور اول با ۴٠ درصد مشارکت سهم اصولگرایان در مجموع ۳۰/۵۲ درصد و سهم پزشکیان و حامیانش از اصلاحات و اعتدال و بخشی از اصولگرایان ۴۵/۴۹ درصد و در دور دوم با مشارکت ۸/۴۹ درصدی، اصولگرایان ۲۴/۴۵ درصد و پزشکیان و جناحهای حامی ۷۶/۵۴ درصد آرا را کسب کردند.

در انتخابات سال ۹۶ که روحانی بخشی از آرای اصولگرایی را در سبدش داشت، کاندیداهای اصولگرایی بیش از ۱۶ میلیون رأی آوردند و در سال ۱۴٠٠ مجموع آرای سه کاندیدای اصولگرایی ۲۲،۴۶۶،۴۳٠ رأی شد و در این انتخابات به ۱۳،۵۳۸،۱۷۹ رأی و حدود ۹ میلیون رأی کاهش یافت که بی شک بخشی به سبد پزشکیان ریخته شد. اصلاحات و گزینه های مورد حمایت شان در سال ۹۶ با ۲۳،۶۳۶،۶۵۲ رأی و در سال ۱۴٠٠ در شرایطی کاملا متفاوت و عدم مشارکت با ۲،۴۴۳،۳۸۷ رأی و این دوره با وجود افزایش میزان رأی دهندگان و با همراهی اعتدالیون و بخشی از اصولگرایی ۱۶،۳۸۴،۴٠۳ رأی بدست آوردند و برای هر دو سوی کارزار شاهد ریزش آرا و عدم اقبال بدنه اجتماعی با آنان هستیم.

اصلاحات مدعی فتح الفتوحات است اما نباید از پیروزی با حداقل اختلاف امروز مغرور شود چرا که معتقدم امروز جریان اصلاحات بازنده است و نه جلیلی و جریان اصولگرایی  زیرا کارنامه اصلاحات با مشارکت بسیار بالاست (که البته از ۱۴٠٠ به این سوی آن اقبال عمومی و مشارکت حداکثری را ندارند) و علیرغم حضور و حمایت همه چهره های شاخص و سرمایه های اصلاح طلبی اما نتوانستند اعتماد دوباره حامیان خود را جلب کنند و برای نخستین بار است که دارای رییس جمهوری حداقلی با ۲۵ درصد آرای جامعه هستند و گرفتار همان شدند که به دولت سیزدهم می گفتند(دولت حداقلی) و آن را نماینده واقعی جامعه نمی دانستند. اگر در گذشته اصلاحات به کاندیداها اعتبار می بخشید، امروز اصلاحات در پی بازیابی اعتبارش از کاندیدا بود که نتوانست موفق باشد و به عملکردش به ویژه در حمایت از دولت اعتدال و رفتار آن هشت ساله اش باخت و بهتر بگویم اصلاحات از اصلاح طلبان شکست خورد. اصلاح طلبانی که در دو دولت روحانی در قامت کابینه و سیستم مدیریتی سبب نارضایتی بدنه اجتماعی اصلاحات شدند. این عدم مشارکت نیمی از مردم هم حاصل رویکرد حاکمیتی و هم عملکرد احزاب و جناح هاست که همه باید در رفتار و عملکرد خود بازنگری و با خوداصلاحی، مردم را به عرصه برگردانند.

گفتمان اصلاحات باورمند است که آرای اصولگرایی بین ۱۳ تا ۱۵ میلیون و بقیه اصلاح طلبی است و همواره در انتخابات با مشارکت بالا سبد آرای بسیار بالا داشتند که اگر همچون گذشته می بود در این دوره باید حداقل ۳٠ میلیون رأی در سبدشان باشد که نشد. در اینکه آرای خاکستری برای برون رفت از وضعیت موجود به شدت نومید و بی اعتماد است شکی نیست اما همه را نباید سهم حاکمیت دانست و بدنه اصلاحات از اصلاح طلبان گلایه مند و بی اعتمادند هرچند به اندیشه اصلاحات پایبندند و ضرورت پوست اندازی و تغییر در رویه موجود انکارناپذیر است و امروز اصلاحات نیازمند اصلاح است و فراتر از آن، جریانات سیاسی دیگر نمی توانند بدنه اجتماعی را با خود همراهی کنند.

فرجام سخن، اینک که فردی فراجناحی با گفتمان وحدت و همبستگی ملی و با پایبندی به اصول عدالت و حق و برای اصلاح ساختار موجود پای در این میدان سترگ و پر مخاطره نهاده، همه جریانهای سیاسی با آغوش گشوده همراهش شوند و بر دعواهای داخلی پایان دهند و همه برای ایران آباد و شایسته ایرانیان بکوشند و دردهای جامعه را درمان کنند و راه نجات آن در شکل گیری دولت ائتلافی با حضور نخبگان، اندیشمندان و سرآمدان همه جریانات سیاسی است و به قول عبدالله رمضان زاده در پیام توییتری اش:« قبول کنیم پیرمردهایی مثل من، که هر یک در دولت های گذشته نقش داشته ایم، در وضع نابسامان کنونی کشور قاصر یا مقصر بوده ایم. پس اکنون دور و بر پزشکیان را شلوغ نکنیم و بگذاریم خود او، با نسلی جدید از جوانان و زنان امید را در دل مردم، برای سامان امور، زنده نگاه دارد.»

باری کاروان وضع موجود جای استحاله و مصادره پزشکیان برای سهم خواهی در قدرت، بهتر است به اصلاح رویه و بازیابی و ساماندهی بدنه اجتماعی اندیشه سیاسی شان بپردازند و اعتبار از دست داده را برگردانند و بگذارند  پزشکیان با اندیشه ای نوین، دولتی کارآمد و شایسته تشکیل دهد و آرامش و رفاه را به میهن ارمغان آورد. آرای پزشکیان را کسی نمی تواند مصادره به مطلوب کند و از آن هیچ جریانی نیست و رأی دهندگان، به پیشینه، خوشنامی، راستگویی و وعده های امیدبخش او اعتماد کردند.