نماد سایت پایگاه فرهنگی اجتماعی سپهر جنوب

قلمِ قدردان قدم ها

دستم به واژه ها قدرت تسکین نمی دهد ورنه با پردازش واژه ها بنا داشتم جای هر درخت بادام کوهی یا بن و کلخنگ سوخته ای در پهنه ی وسیع کوه گیسکان نهالی تازه بکارم ، تا بز کوهی و پلنگ زیر سایه اش آرام بگیرد و پرنده ای روی شاخه اش آواز بخواند .

پروانه ای فصل بهار شهد شکوفه هایش را بمکد و کوهگردی خسته از تماشای سرسبزی اش خستگی از تن به در کند .

در کوه گیسکان به جبران این آتش سوزی و گرمای شدید هوا وجب به وجب آبشخور می گذاشتم تا آشیان سوخته ها تشنه ی بی آبی نباشند.

خرمنی از واژه ها را ردیف می کردم تا من بعد از این اتفاقی این چنین زندگی گونه های تا حدودی نادر جانوری و جنگلی را تهدید نکند .

جز مالکیت خدادادی واژه ها، دارایی خاصی ندارم که با چینش آن در قالب جملات می کوشم تا دست و پابوس دست های سوخته ای باشم که در راه اطفای حریق در کوه گیسکان سوختند ،

اما اجازه ی پیش روی بیشتر به آتش ندادند
دستتان طلا

شنبه یازدهم مرداد ماه سال یک هزار و چهارصد و چهار
عباس مظلوم