لطفا کمی منتظر بمانید ...

×
Generic selectors
Exact matches only
جستجو در عنوان
جستجو در محتوا
Post Type Selectors

سر تیتر خبرها

صفحه اصلی › › زیر پوست فیلترینگ

۱۳, آذر,۱۴۰۴ | ۸:۰۹ ب.ظ

6912

14

بدون دیدگاه

یادداشت سردبیر

زیر پوست فیلترینگ

سید محی‌الدین حسینی‌مقدم _ کارشناس‌ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه

پایگاه محیط زیسنی و فرهنگی اجتماعی «سپهــر جنــوب»

این کانال‌ها بر بستر یک اقتصاد پنهان شکل گرفته‌اند؛ اقتصادی که با گردش مالی ده‌ها هزار میلیارد تومانی، عملاً بازار موازی دسترسی به اینترنت را هدایت می‌کند. در چنین بازاری هر کاربر یک سرمایه قابل فروش است. شایعه را در این ساختار نمی‌توان ابزاری انحرافی دانست؛ سوخت فرآیند بقاست. هر تیتر التهاب‌آور، هر خبر بدون منبع، هر روایت اغراق‌شده از بحران‌های سیاسی و اقتصادی، سازوکاری است برای حفظ کاربری که حضورش به معنی افزایش تبلیغات، فروش داده و استمرار درآمد است.

فیلترینگ در ایران برخلاف هدف اولیه‌اش به‌تدریج به سازوکاری تبدیل شده که بیش از آنکه جریان اطلاعات را مدیریت کند، چشم‌انداز رسانه‌ای جامعه را به سمت بازیگران غیررسمی سوق می‌دهد؛ بازیگرانی که در سایه خلأ نظارت، هم اقتصاد خود را ساخته‌اند و هم روایت جامعه را. یکی از برجسته‌ترین نمودهای این وضعیت، قدرت‌گیری کانال‌هایی است که پراکسی‌های رایگان تلگرام را ارائه می‌کنند؛ کانال‌هایی که اکنون میلیون‌ها کاربر دارند و بی‌آنکه در برابر کسی پاسخگو باشند، به یکی از موتورهای اصلی شایعه‌سازی و دستکاری افکار عمومی بدل شده‌اند.

این کانال‌ها بر بستر یک اقتصاد پنهان شکل گرفته‌اند؛ اقتصادی که با گردش مالی ده‌ها هزار میلیارد تومانی، عملاً بازار موازی دسترسی به اینترنت را هدایت می‌کند. در چنین بازاری هر کاربر یک سرمایه قابل فروش است. شایعه را در این ساختار نمی‌توان ابزاری انحرافی دانست؛ سوخت فرآیند بقاست. هر تیتر التهاب‌آور، هر خبر بدون منبع، هر روایت اغراق‌شده از بحران‌های سیاسی و اقتصادی، سازوکاری است برای حفظ کاربری که حضورش به معنی افزایش تبلیغات، فروش داده و استمرار درآمد است. به این معنا که شایعه سوای یک رفتار حاشیه‌ای، محصول منطقی اقتصادی است که زیر پوست فیلترینگ شکل گرفته است.

اما خطر اصلی در خود شایعه نیست؛ در جابجایی مرکز ثقل اعتماد است. در جامعه‌ی ما وضع به همین منوال است، دسترسی رسمی محدود شده و بخش عمده تعاملات رسانه‌ای به فضاهای غیررسمی منتقل می‌شود، پس با این اوصاف کاربر فضای مجازی چاره‌ای ندارد؛ او به‌تدریج از نهادهای معتبر فاصله می‌گیرد و به سمت منابعی می‌رود که از نظر هویت، منبع خبر و اهداف رسانه‌ای شفاف نیستند. این جابه‌جایی، به‌ویژه در دوره‌های بحران، پیامدهای سنگینی دارد: فقدان قطعیت، تضعیف انسجام اجتماعی و فرسایش فهم مشترک از واقعیت.

از منظر جامعه‌شناسی ارتباطات، شایعه زمانی قدرت می‌گیرد که رسانه‌ی دارای اعتبار نتواند نیاز جامعه به اطلاعات سریع، قابل‌اعتماد و بی‌واسطه را پاسخ دهد. در چنین فضایی، پراکسی‌های رایگان به عنوان ابزار فنی، دروازه‌بانان جدید اطلاعات هستند. آن‌ها نه به‌دلیل مشروعیت بلکه به‌دلیل سهولت دسترسی و انبوه کاربری، جای منابع معتبر را اشغال کرده‌اند. این جابه‌جایی، ساختاری و پایدار است و تا زمانی که زمینه آن باقی باشد، هر تلاش مقطعی برای مقابله با شایعات، تنها شبیه پاک‌کردن بخار روی شیشه خواهد بود.

مواجهه با این وضعیت نیازمند بازنگری و بررسی‌های لازم در سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری است. جامعه شبکه‌ای امروز با محدودیت سرشتی ناسازگار است؛ محدودیتی که هم میزان دسترسی را به حداقل رسانده و هم اقتصاد سایه، رفتارهای غیررسمی، غیر اصولی و بازیگران بدون مسئولیت را تقویت می‌کند. اگر دسترسی قانونی و شفاف فراهم نباشد، مردم به‌طور طبیعی به سمت مسیرهای غیر رسمی و غیر رایج سوق داده می‌شوند؛ و هر جا مسیر غیررسمی غالب شود، بازار شایعه هم پررونق خواهد بود.

در نهایت برای رهایی از چرخه شایعه‌سازی و دستکاری افکار عمومی باید مسئله را در سطحی کلان‌تر دید: شایعه محصول تصمیم نادرست تصمیم‌گیران است نه یک خطای فردی.
خیالمان راحت! تا زمانی که فیلترینگ پابرجاست، پراکسی‌ها بازار دارند و جولان می‌دهند؛ و تا زمانی که بازار آن‌ها پررونق است، شایعه بخشی از زیست روزمره ما خواهد بود. پایان این چرخه تنها با پایان‌ دادن به سیاست‌گذاری‌های مبتنی بر محدودیت و حرکت به سمت زیرساخت شفاف و قانونی دسترسی به اطلاعات ممکن است؛ زیرساختی که در آن نه اقتصاد سایه که مبنای اعتماد اجتماعی و صد البته رضایت مردم تعیین‌کننده فضای رسانه‌ای باشد.

انتهای پیام/