لطفا کمی منتظر بمانید ...

×
Generic selectors
Exact matches only
جستجو در عنوان
جستجو در محتوا
جستجو در پست ها
جستجو در صفحات

سر تیتر خبرها

صفحه اصلی › › گابریل گارسیا مارکز محله بهبهونی،من هستم

۱۸, خرداد,۱۴۰۴ | ۷:۰۱ ق.ظ

5265

7

بدون دیدگاه

پای گفتگو با «حمید آتشچی»؛ نویسنده کتاب نمکو دمبو

گابریل گارسیا مارکز محله بهبهونی،من هستم

 

به قول«احسان عبدی پور» نویسنده و هنرمند بوشهری، تو بوشهر برای لذت بردن و تفریح، نباید دنبال سازه و یا جاذبه تاریخی مثل سی و سه پل، پل خواجو و یا تخت جمشید باشی، جاذبه بوشهر به آدم هاش به رفاقت و صمیمیت بین اهالی اش، به گرمی کلام و نگاه مهربان آدم هاش.

کتاب« نمکو دمبو» اولین اثر حمید آتشچی که به تازگی منتشر شده روایت همین آدم هاست. بازگوکننده غم و شادی آدم هایی که نیستند ولی هستند. نیستند چون از این دنیا رخت بربسته ولی هستند چون در یاد و خاطر اهالی زنده هستند و همنشین شب نشینی ها و دورهمی ها.

 

 

 

محمدرضا برازجانی-خبرنگار

بندر بوشهر به نهنگ پیر معروف شده، نهنگی که بیقرار جایی بر کرانه ساحل خلیج همیشه فارس آرام خفته، اما چهارمحلش بیدار و پویاست. با این که عمارت های پرشکوهش دیگر رونق گذشته را ندارند ولی به اندازه یک تاریخ، قدمت دارند. حوادث زیادی را به چشم دیده و به گوش شنیده اما هنوز در خاطره و ذهنش باقی مانده تا شاید روزی برسد تا آن را بازگو کند و سینه را خالی کند از یک عقده چند ده ساله.

باید بوشهری باشی و در کوچه پس کوچه های تنگ و باریکش قد کشیده باشی و هم پای سن بچه های بانمک و اهالی باصفای محله دهدشتی، کوتی، شنبدی و بهبهانی شوق جوانی را به گرد سپیدی پیری گره بزنی تا بدانی مزه تند قلیه ماهی در شرجی تیر و مرداد یعنی همه زندگی همه دلخوشی یک بندری در این دنیای فانی.

به قول«احسان عبدی پور» نویسنده و هنرمند بوشهری، تو بوشهر برای لذت بردن و تفریح، نباید دنبال سازه و یا جاذبه تاریخی مثل سی و سه پل، پل خواجو و یا تخت جمشید باشی، جاذبه بوشهر به آدم هاش به رفاقت و صمیمیت بین اهالی اش، به گرمی کلام و نگاه مهربان آدم هاش.

کتاب« نمکو دمبو» اولین اثر حمید آتشچی که به تازگی منتشر شده روایت همین آدم هاست. بازگوکننده غم و شادی آدم هایی که نیستند ولی هستند. نیستند چون از این دنیا رخت بربسته ولی هستند چون در یاد و خاطر اهالی زنده هستند و همنشین شب نشینی ها و دورهمی ها.

گفتگو با این نویسنده بوشهری را در ادامه می خوانید:

تولد تا تحصیل

حمید آتشچی متولد فروردین ۱۳۳۹ بوشهر محله بهبهانی هستم. تحصیلات خود را در دوره ابتدائی در دبستان گلستان واقع در محل بهبهانی کنار دریا همجوار با بانک شاهی که بعد ها در پروژه تعریض محوطه اداره بندر تخریب شد و اکنون محوطه بارانداز اداره بندر است پشت سر گذاشتم . دانش آموز دوره راهنمائی در مدرسه امیر کبیر روبروی هنرستان فنی حاج جاسم بودم. درس ادبیات پای تعلیم شاعر پرآوازه جنوب و معلم ادبیات آن زمان  آقای علی باباچاهی می نشستم . برای گذراندن دوره نظری به دبیرستان سعادت منتقل شدم. سال دوم رشته اقتصاد مقارن با پیروزی انقلاب مدارس تق و لق شدند. بعد از آن مشکلاتی باعث شد تحصیل را نیمه کاره رها کنم .

از بارشماری تا ترخیص کاری

محل سکونتم همجوار اسکله پهلوگیری شناورها و کشتی های باربری خارجی بود ناچار بودم برای ادامه زندگی و امرار معاش مشغول کارگری شوم. روزمزد بودم و در کشتی ها به عنوان بارشمار کار می کردم حقوق اندکی می دادند که کفاف نمی داد ولی از بیکاری بهتر بود ناف ما بندر نشینان را با آب و دریا و کشتی بریده اند. پدرم هم جاشو بود و با لنج به دریا می رفت خیلی با شناور و کشتی بیگانه نبودم هر چه بود سر سفره یک مرد زحمتکش و دریانورد حلال خور بزرگ شده بودم.

دفاع از وطن و کار بازرگانی

سال ۵۹ به نیمه رسیده بود که ماشین جنگی صدام به مرز ایران رسیده بود و خیال های باطلی داشت. با شروع جنگ به سربازی اجباری فرا خوانده شدم ،  لباس سربازی بر تن کردم. دوره آموزشی که تمام شد به جبهه های جنگ در کردستان اعزام شدم. بعد از دو سال که از جنگ تن سالم به در بردم به دیارم برگشتم و چون کار دولتی نتوانستم بدست بیاورم شروع کردم به کارهای خرده مثل مسافر کشی. با یک پیکان سواری دل می دادم به دل مسافرهایی که مضطرب رسیدن به مقصد بودند. اما دوباره روی آوردم به کارگری در کشتی ها. بعد از مدتی در دفاتر بازرگانی بخش خصوصی وارد بازار ترخیص کالا شدم که بعد از۳۰سال بازنشسته شدم .

اسم کتاب

نام کتابم را نمکو دمبو گذاشتم . در زمان های قدیم به علت نبود بهداشت و درمان کافی، مرگ و میر در بین کودکان رواج داشت هر خانواده ای یکی دو کودک خود از دست می دادند به همین خاطر نام کودک که از خطر مرگ رهایی پیدا می کرد پسر نمکی، زاغی یا ماندنی می گذاشتند. دمبو نیز روان پریش یا دیوانه معنی می دهد که بوشهری ها با این واژه آشنا هستند.

 

ظاهر و باطن نمکو

رمان نمکو دمبو در ۵۶۸ صفحه توسط انتشارات هلیله به مدیریت آقای محمد انصاری در شمارگان ۴۰۰ جلد در قطع رحلی به چاپ رسیده است. ویراستار آن آقای اسماعیل منصور نژاد فرهنگی بازنشسته و طراح جلد هم سرکار خانم زهرا زارعی است. این رمان را به یاد دوست عزیزم آروین نجفیان پور که به تازگی از دست دادم ولی در تایپ و بعُد فنی کمک شایانی به من کردند به نگارش درآوردم.این کتاب را به مادرم که در قید حیات هستند تقدیم کرده ام. قیمت کتاب نسبت به حجم و تعداد صفحات و هزینه تمام شده آن بسیار ناچیز است چون مسائل مادی مد نظر نبود و هدف فقط آگاهی رسانی و نشر فرهنگ هنری و ادبی شهر عزیزم بوشهر بود و بس. با مشورت با دوستان مبلغ ۳۵۰هزار تومان قیمت گذاری شد. این در حالی است که کتاب با هزینه شخصی خودم بدون کمک از هیچ ارگانی یا نهادی به چاپ رسیده است.

ماجراهای نمکو دمبو

این کتاب قصه هایی را بازگو می کند که ۵۰سال و یا بیشتر قدمت دارند. از جنگ و دعوا می گوید از رفاقت ها، دشمنی ها، قهر و آشتی هایی که گاهی زودگذر و گاهی یک عمر طول می کشند. این رمان، شخصیت محور نیست و هرکدام از شخصیت ها خود به خود در طول داستان محور داستان و قصه هستند.رمان، زمان پنجاه سال گذشته را بازگو می کند و روابط اجتماعی آن روزگار به شکلی نشان می دهد. از مشاغلی می گوید و روایت می کند که آن زمان وجود داشته و الان خبری از آن شغل ها نیست . حمامی . کیسه کش . آب حوضی و سایر.رفتار و کردار افراد نسبت به همدیگر در هنگام شادی یا عزا در هنگام گرفتاری ها و مشکلات .

سرشار از گویش بوشهری

برای نگارش داستان ها و ماجراهای این رمان از زبان معیار کمک گرفته و شخصیت ها به گویش بوشهری غلیظ با هم صحبت می کنند. از آنجایی که ممکن است مخاطبان متوجه معانی و یا مفاهیم این واژگان و لغاتی که دیگر مصطلح نیستند نشوند معانی کلمات در پائین هر صفحه قید شده و توضیحات آن به صورت پاورقی کامل بیان شده است .

نمکو دمبو؛ ادبیات اقلیمی

روایت های و ماجراهایی که در این کتاب آمده به طور قطع انتزاعی نیست و نمی تواند خارج از واقعیت باشد بلکه این رمان ناداستان است و بر پایه واقعیت ها نوشته شده که به جرات می توان آن را ادبیات اقلیمی نامید. نگارنده فقط برای مخاطب پذیری و بازپروری آن تلاش کرده تا بر پایه عناصر حقیقی و واقعی پنجره ای بگشاید بر دنیای کلمات و واژگان با گویش بومی و محلی.

 

این کتاب از منابع خاصی تبعیت نمی کند و منابع همان دیدن و شنیدن نویسنده است و تراوشات افکار او .

تالیف کتاب با ابزار ساده و دم دستی

مدت زمان نگارش کتاب شش ماه است و به وسیله نت موبایل نوشته شده و از ماشین تایپ یا کیبورد استفاده نشده است.هر فصلی از کتاب در گوشه و کناری از این بندر گرم و باصفا نوشته شده. لب ساحل، هنگام کار یا هر وقت فراغتی که به دست می آمد این قلم بود که حکم به نگارش می داد و من مثل سربازی گوش به فرمانش.

یک رونمایی بدون تشریفات

رونمائی کتاب در فضای باز و در پارک روبروی مسجد کوفه محله بهبهانی بدون تشریفات مرسوم و با حداقل امکانات ولی با حضور گرم و همیشگی مردم عادی برگزار شد. دعوتی خاصی انجام نشد. نه از پلاکارد خبری بود و نه از بنر پر زرق و برق. مجری برنامه رونمائی، مجری توانمند بوشهر آقای شاهین بهرام نژاد بود که داوطلبانه این مراسم را اجرا کرد. سخنرانان آقای داریوش غریب زاده نویسنده و مستند ساز بنام بوشهر، آقای انصاری ناشر و مدیر انتشارات هلیله، آقای اسماعیل منصور نژاد ویراستار و آقای حسین سلمانپور شاعر. در پایان مراسم هم چند دقیقه ای در مورد کتاب صحبت کردم .

حرف آخر

در پایان از تمام اهالی محله بهبهانی که مرا در این امر مهم یاری رساندند تشکر و قدردانی می کنم .

انتهای پیام/
برچسب ها :

https://sepehrjonoub.ir?/p=5265