لطفا کمی منتظر بمانید ...

×
Generic selectors
Exact matches only
جستجو در عنوان
جستجو در محتوا
جستجو در پست ها
جستجو در صفحات

سر تیتر خبرها

صفحه اصلی › › شاهنامه؛ حماسه وطن پرستی و انسان دوستی

۲۰, تیر,۱۴۰۴ | ۳:۳۷ ب.ظ

5422

16

بدون دیدگاه

نقش آفرینی فردوسی و شاه نامه در پدیداری و پایداری روح وطن پرستی و ایران خواهی ایرانیان

شاهنامه؛ حماسه وطن پرستی و انسان دوستی

دکتر سیاوش جعفری _ هیأت علمی دانشگاه پیام نور

اختصاصی هفته نامه «نخــل و دریـــا»

شاه‌نامه فریاد پاره‌ای از فرهنگ انسانی است. فرهنگی که می‌رفت تا اندک اندک زیر سم ستوران انیران فرو مولد و سربر نیاورد. ما همه وام‌دار این کتابیم. فراموش نکنیم که حتا در آن زمان که مرزها فرو می‌ریخت، تباهی عنان گشاده می‌تاخت و هر گوشه‌ای از این خاک را نان پاره‌ی دیو خویی می‌کرد، در روزگارانی که از ایران در عرصه‌ی حاکمیت سیاسی و سرزمینی نامی هم در میان نبود؛ این کتاب چون ققنوس از میان آتش و دود و خاکستر سر بر می‌آورد تا با سپاه جاودانش مرزهای این سرزمین را پاس دارد.

شاه‌نامه فریاد پاره‌ای از فرهنگ انسانی است. فرهنگی که می‌رفت تا اندک اندک زیر سم ستوران انیران فرو مولد و سربر نیاورد. ما همه وام‌دار این کتابیم. فراموش نکنیم که حتا در آن زمان که مرزها فرو می‌ریخت، تباهی عنان گشاده می‌تاخت و هر گوشه‌ای از این خاک را نان پاره‌ی دیو خویی می‌کرد، در روزگارانی که از ایران در عرصه‌ی حاکمیت سیاسی و سرزمینی نامی هم در میان نبود؛ این کتاب چون ققنوس از میان آتش و دود و خاکستر سر بر می‌آورد تا با سپاه جاودانش مرزهای این سرزمین را پاس دارد. ایران نمرده بود. وقتی کژتابی‌های روزگار امپراتوری سیاسی‌اش را از او گرفت، به میدان فرهنگ درآمد و این بار امپراتوریِ زبانی و فرهنگی آفرید. پادشاه این امپراتوری، شاه‌نامه بود که برخلاف امپراتوران کهن، با تکیه بر نیزه و شمشیر فرمان نمی‌راند. جنگ‌افزارِ او سخن بود. دیری نپایید که خویش و بیگانه بی‌اختیار سر بر خط فرمانش نهادند. یک بار دیگر ایران با حُلّه‌ی سخنی که شاه‌نامه بر بالایش دوخته بود، نماینده‌ی شرق گردید. فردوسی دیگر هرگز از آفرینش باز نایستاد. زمانی در لباس مثنوی، گاهی در نوشته‌های سعدی و روزگاری در شعر حافظ به زندگی درخشانش ادامه داد. و در این میان کتاب مستقیم او، شاه‌نامه در هر انجمنی بزرگ داشته می‌شد. در این معامله ترک و تازی، یک‌سان بودند. بیهوده نبود که در زمان جنگ‌های صفوی و عثمانی، سلطان سلیم عثمانی که به پارسی شعر می‌گفت در نامه‌هایش خود را «فریدون‌فر، کی‌خسرو عدل و داد و دارای عالی‌نژاد و شاه اسماعیل را ضحاک روزگار و افراسیاب عهد» می‌نامید. این نام‌ها را شاه‌نامه با خود به همه‌جا برده و مرزها را در نوردیده بود.

شاه‌نامه اگرچه کتاب حماسه‌های جنگی است؛ اما حتا در آسمان غبارآلود خون‌بارترین آوردگاه‌هایش کبوتر آشتی از پرواز باز نمی‌ایستد. نفیر جنگ و کین‌خواهی در این کتاب هرگز چنان بلند نیست که بتواند آهنگ دل‌نواز صلح و داد را خاموش کند.

در شاه‌نامه «ستیزآوری کار اهریمن» دانسته می‌شود و خرد همیشه با آهستگی و صلح‌جویی همراه است. انبازیِ این دو حتا در خاک توران می‌تواند کسی چون «پیران ویسه» را به چنان مرتبه‌ای از رادی و جوان‌مردی برساند که در مرگ او دوست و دشمن به سوگ بنشینند. اما نمونه‌ی برتر و بزرگ‌تر آشتی‌جویی و مهر و داد، «سیاوش» است. او دنیای آسوده و پر رنگ و نگار شاهی و شاهزادگی را رها می‌کند و خود را آواره می‌نماید تا به جـنگی که برخلاف پیمـانِ داد و آیـین جوان­مردی می‌داند، ناگزیر نشود. سرانجام هم جان بر سر این عهد می‌گذارد.

هوس­های بی‌لگامِ پادشاه خودکامه‌ای چون «کاووس» نیز نمی‌تواند ایران شاه‌نامه را با جنگ‌هایی که پایه‌ی اخلاقی ندارند، پیوند دهد. تنها زمانی می‌توان به جنگ دست یازید که پای دفاع از نام و ننگ و میهن یا باز جستن خون بی­گناهان در میان باشد.

ادبیات گفتاری شاه‌نامه نیز در میان همه‌ی حماسه‌ها بی‌همتاست. پهلوانان این کتاب حتا در خشن‌ترین رویارویی‌ها از مرزهای نجابت و اخلاق نمی‌گذرند. واژگان زشت و دشنام‌های تند در این کتاب به سختی یافت می‌شود. زمانی‌که خبر کشته شدن سیاوش به دست «گروی زره» به ایران می‌رسد، «ناکاردیده»‌ تندترین صفتی است که ‌«رستم» در کنار نام «گروی» می‌نشاند!

روحیه‌ی نجیب و آشتی‌جوی «فردوسی» موجی از شرم و آهستگی در پهنه‌ی کتاب برانگیخته است. او حتا از افراسیاب؛ بزرگ­ترین دشمن ایران نیز با صفت‌های زشت و زننده یاد نمی‌کند. ما با بررسی شعر «دقیقی» و «عیوقی»؛ دو داستان‌سرای هم روزگار «فردوسی»، نشان داده‌ایم که بخش بزرگی از این خویشتن‌داری برخاسته از ویژگی‌های اخلاقی خودِ سراینده بوده است.

سرسپردگی‌های ایدئولوژیک و موضع‌گیری‌های سطحی در شاه‌نامه جایی ندارد. شاعر بزرگ ایران، روایت‌گر خشک و بی‌احساس متن‌های کهن نبوده و مرگ هر انسان در جانش اندوهی ژرف، همراه پرسش‌های تلخ فلسفی برمی‌انگیخته است. «فردوسی» در مرگ پهلوانان دشمن نیز فریاد شادی برنمی‌آورد؛ نزدِ او «ز جنگ، آشتی بی‌گمان به­تر است» و این سخنش از زبان «ایرج» پیوسته بر چکاد ادبیات اخلاقی جهان خواهد درخشید:
«میازار موری که دانه‌کش است
که او نیز جان دارد و جان خوش است».

پیامی انسانی در فضای این نامه‌ی کهن در گردش است که هر جان بیداری را شیفته‌ی خود می‌کند. گویی گم‌شده‌ای، به ژرفی در پسِ داستان‌هایش لب‌خند می‌زند و آدمی را به دنیایی از معنا و آزادگی فرا می‌خواند. شاه‌نامه کتاب ما، کتاب ایران و کتاب انسان است. کتابی که با بزرگ­داشتِ خرد و جان آدمی آغاز می‌شود، بر ستیغ جنگ‌ها ستایش­گرِ خستگی‌ناپذیر آشتی است و رادی و راستی را از مرز و نژاد برتر می‌نهد.

هرکس شاه‌نامه را از آغاز تا انجام بخواند بی‌گمان بانگ رسای ایران را از لابه‌لای جنگ‌ها و رجزها و گفت‌وگوها خواهد شنید که به هزار زبان می‌گوید:
«کسی نیست بی آز و بی‌نام و ننگ
همان آشتی به‌تر آید ز جنگ»

برگرفته از کتاب «گفتار خسروانی و کردار پهلوانی» نوشته ی سیاوش جعفری ص ؛۲۰- ۱۹؛ ۲۹-۲۸

انتهای پیام/