۴, اردیبهشت,۱۴۰۴ | ۲:۴۰ ب.ظ
4714
160
بدون دیدگاه
لطفا کمی منتظر بمانید ...
سر تیتر خبرها
۴, اردیبهشت,۱۴۰۴ | ۲:۴۰ ب.ظ
4714
160
بدون دیدگاه
انتقال آب بین حوضه ای به دلایل مختلفی از جمله تأمین آب شرب، کشاورزی و صنعتی صورت می گیرد اما این فرآیند به دلیل تغییر شرایط هیدرولوژیک و عدالت زیستی مبدأ و هچنین مقصد، می بایست با رعایت ضوابط و شرایط خاصی انجام شود تا اثرات منفی زیست محیطی و اجتماعی را به حداقل برساند. این شرایط در مناطق مختلف ممکن است متفاوت باشد اما بطور کلی برخی معیارهای کلی و حداقلی برای اجرای چنین راه حل یا پروژه ای می بایست در نظر گرفته شود که شامل موارد زیر می تواند باشد.
۱- کمبود شدید آب در ناحیه مقصد با وجود کلیه تمهیدات ممکن: ناحیه مقصد باید حتی پس از اجرا و آزموده شدن کلیه راهکارهای جایگزین تامین آب، بطور جدی با کمبود آب مواجه باشد. بطور کلی باید با مدیریت تقاضا و مصرف در مقصد، تا حد امکان از اجرای پروژه های انتقال آب بدلیل تبعات غیرقابل اجتناب آن، پیشگیری و دوری نمود.
۲- عدم ایجاد چالش و معضل هیدرولوژیک و محیط زیستی در حوضه مبدأ: توسعه پایدار و شرایط متعادل آبی و توان زیستی و حقابه های محیط زیستی مبدأ به دلیل انتقال آب نباید محدود گردد و انتقال آب نباید هیچ اثر تخریبی در حوزه آب و حوزه اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی داشته باشد.
۳- ارزیابی اجتماعی-فرهنگی: پیامدهای اجتماعی و فرهنگی انتقال آب باید بصورت دقیق مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد و اجرای طرح نباید باعث بروز اختلالات اساسی در حوزه مبدأ و مقصد گردد.
۴- ارزیابی زیست محیطی: ارزیابی جامع و دقیق تغییرات و پیامدهای محیط زیستی اجرای طرح از نقطه مبدا تا نقطه مقصد و کل مسیر انتقال و اطمینان از عدم هرگونه تخریب غیرقابل جبران از ضرورت های اجرای طرح های انتقال آب می باشد.
۵- توزیع عادلانه منافع و اجرای عدالت زیستی و اجتماعی و اقتصادی: منافع حاصل از اجرای طرح باید بصورت عادلانه بین مبدأ و مقصد تقسیم گردد.
توجه و اجرایی نمودن این معیارها نیاز اساسی هر جامعه عدالت محور و حافظ محیط زیست می باشد و از اصول توسعه پایدار می باشد و می بایست سرلوحه مدیران حوزه آب و محیط زیست و قلمرو حکمرانی آب و آمایش سرزمین باشد.
از طرف دیگر مدیریت بصورت عام در هر حوزه ای به ویژه حوزه آب و محیط زیست عبارت است از اینکه فرد با داشتن دانش و تجربه کافی و آشنایی کامل به اداره یک سیستم یا حوزه جغرافیایی یا سازمانی با استفاده از ترکیب و مجموعه افراد، فن و دانش، امکانات (مالی، ابزار و مواد طبیعی, معدنی، آب و…) با رعایت قوانین و قواعد اصولی و منطقی و بدون آسیب زدن به محیط زیست، در کمترین زمان و با کم ترین هزینه بتواند با کیفیت هرچه بهتر در راستای توسعه پایدار و رفاه حداکثری به بهترین نتایج مورد انتظار و هدف گذاری شده برسد.
اجرای هر طرح انتقال آب یعنی برهم زدن توازن آبی منطقه یا حوضه مبدأ و نیز حوضه مقصد. مدیریت بهینه در این حالت یعنی رعایت معیارهای پنجگانه گفته شده در بالا بطوری که همزمان بتوان ضمن رفع مشکل حوضه مقصد، از هرگونه تخریب و عدم توازن زیستی و منابع آب در حوضه مبدأ نیز مصون ماند.
در حال حاضر در غالب طرح های انتقال آب صورت گرفته در کشور حتی بند اول از بندهای پنجگانه معیارهای ضروری و ایجابی انتقال آب نیز رعایت نمی شود و به همین دلیل علیرغم همه تخریب های صورت گرفته و خسارت های غیرقابل جبران در حوضه مبدأ، کمترین نتیجه مثبت این پروژه ها که همان رفع مشکل کمبود آب در حوضه مقصد می باشد نیز برآورده نشده است. بطور مثال بدون اینکه به نوسازی شبکه آب و به حداقل رساندن هدر رفت آب و نیز به حداکثر رساندن بازچرخانی آب و عدم بارگذاری بیش از توان اکولوژیک استان اصفهان چه از لحاظ صنعت و چه از لحاظ جمعیت بپردازیم و یا به کنترل و مسدود سازی چاه های غیرمجاز بیشمار حفر شده در این حوضه و کشاورزی غیر بهره ور و بسیار آب بر و سنتی اهتمام ورزیم، انتقال آب های متعددی، علیرغم هشدارهای دلسوزانه کارشناسان و دغدغه مندانی مانند مرحوم پروفسور کردوانی، به این استان صورت گرفته و همچنان در حال پیگیری انتقال آب های جدید چه از حوضه کارون بزرگ و چهارمحال و بختیاری و چه از حوضه دنا و کهگیلویه و بویراحمد و چه انتقال آب از خلیج فارس یا هزینه های سرسام آور و اثرات تخریبی بیش از حد، می باشیم.
حکایت بقیه نقاط کشور نیز متفاوت از حکایت اصفهان و بلایی که به گفته مرحوم پروفسور کردوانی بر مردم مظلوم و سازگار با خشکی کویر مرکزی ایران با انتقال آب و تغییر الگوی زندگی شان آوردیم، نیست. این بلای خانمان سوز یعنی انتقال آب غیراصولی و بدون معیار و ضابطه هم باعث خسارت محض و تشدید معضلات و کمبودهای آبی مقصد می گردد و هم حوزه مبدأ را دچار عوارض شدید اجتماعی و اقتصادی و آبی و حیط زیستی می نماید.
بطور مثال استان بوشهر نیز علیرغم انتقال آب از استان های مجاور خود و جدیداً توسعه آب شیرین کن های متعدد، همچنان از کمبود شدید آب رنج می برد و چشم انتظار افتتاح آب شیرین کن جدید و در آینده آب شیرین کن های جدیدتر است و خواهد بود. این در حالی است که در حال حاضر به تنهایی فقط در شهر بوشهر، بیش از ۱۸ میلیون متر مکعب فاضلاب شیرین که حجم آن در سال ۱۴۲٠ به حدود ۳٠ میلیون مترمکعب خواهد رسید، دهها سال است خلیج فارس زیبا را آلوده می نماید و بدون هیچ استفاده ای، هدر می رود.
این میزان آب بر اساس سرانه مصرفی آب هر ایرانی معادل آب شرب حدود ۳٠٠ هزار نفر یعنی بیش از ۲٠ درصد جمعیت استان بوشهر و بیش از کل آب انتقالی از کازرون به استان بوشهر که سال هاست محل مناقشه دو استان فارس و بوشهر بوده است.
همچنین این آب تقریباً معادل کل کسری مخزن کل آبخوان دشت های در حال فرونشست یا شور شدن استان بوشهر و یا معادل حجم مخزن چند تا از سدهای نسبتا بزرگ استان می باشد.
علاوه بر این مطابق اطلاعات منتشر شده در منابع مختلف میزان هدررفت شبکه شرب استان بوشهر حدود ۴٠ تا ۵٠ درصد می باشد. این میزان هدررفت تقریبا بیش از حجم کل آب شیرین کن های شبکه شرب استان بوشهر می باشد. بعبارت دیگر با مدیریت هدررفت شبکه شرب استان بوشهر، عملا نیازی به احداث آب شیرین کن های جدید نمی باشد.
در مورد کشاورزی نیز اطلاعات منتشر شده نشان می دهد غالب نخلستان های تحت پوشش شبکه استان بصورت غرقابی و با کمترین بهره وری آب ، آبیاری می گردند. در عین اینکه در مورد الگوی کشت نیز شاهد توسعه شدید کشت جالیز و حتی کشت چغندرقند برای اولین بار در استان کم آب و دچار خشکسالی بوشهر هستیم و عملا بجای تغییر شیوه آبیاری یا کاهش کشت های آب بر، در حال ادامه روش آبیاری متضاد با اقلیم استان و نیز توسعه کشت های بشدت آب بر در استان هستیم.
وضعیت استان اصفهان و استان بوشهر به عنوان دو مقصد انتقال آب کشور که بدون اجرای پیش نیازهای اولیه انتقال آب در حال برنامه ریزی برای انتقال آب های جدید به آن ها می باشیم بخوبی نشان می دهد که انتقال آب های گفته شده و بسیاری از انتقال آب های دیگر در واقع پوشاننده ضعف حکمرانی آب و کشاورزی در مقصد می باشیم زیرا مدیریت بهینه می بایست بدنبال افزایش بهره وری و مدیریت تقاضا و مصرف در منطقه مقصد یا منطقه خودش باشد و گرنه مدیریت تولید و عرضه، کاری است که از هر فرد غیرمتخصصی نیز برمی آید.