۲۶, آبان,۱۴۰۴ | ۱۰:۳۹ ب.ظ
6734
4
بدون دیدگاه
لطفا کمی منتظر بمانید ...
سر تیتر خبرها
۲۶, آبان,۱۴۰۴ | ۱۰:۳۹ ب.ظ
6734
4
بدون دیدگاه
علیرضا فهیمپور، کارگردان، نویسنده و از چهرههای باسابقهی تئاتر جنوب، بیش از سه دهه است که صحنه را خانهی خود میداند. او در این سالها بیش از بیست اثر صحنهای و خیابانی را نوشته و اجرا کرده و هر بار، در مسیر خلق، ردّی از زیست بومی خود در گناوه را بر جای گذاشته است؛ شهری که در آن، صدا و بوی دریا، بخشی از حافظهی جمعی مردمانش شده است.

فهیمپور از تئاتر به عنوان «پناهگاهی ابدی» یاد میکند. بهگفتهی او، «تئاتر برای من نه شغل است و نه سرگرمی؛ شیوهای است برای نفس کشیدن در میانهی واقعیتهای تلخ و زیبا. هر اثر تئاتری، تلاشی است برای گفتوگو با جهان، با خود، و با مردم.»
نمایش تازهاش، «پشت به موج»، حاصل هشت ماه تمرین، بازنویسی و کار جمعی است؛ نمایشی که از نخستین شب اجرا با استقبال پرشور مردم گناوه روبهرو شد و در چند شب پیاپی، سالن کوچک شهر را تا آخرین صندلی پر کرد. فهیمپور میگوید: «شوق مردم، خستگی همهی آن ماهها را از تنمان بیرون کرد. هیچ حمایتی بالاتر از همراهی تماشاگر نیست.»
در بطن این اثر، روایت زنانی جریان دارد که پس از پایان جنگ هشتساله، در غیاب مردانشان ایستادند تا زندگی را از نو بسازند؛ زنانی که از دل خاکستر جنگ، نان و امید را بیرون کشیدند. فهیمپور میگوید: «میخواستم نشان دهم که قهرمانان همیشه در خط مقدم نمیجنگند. گاهی در سایه میمانند، اما همانها هستند که زمین را روشن نگه میدارند. زنانی که در نبود مردانشان، دریا را نگه داشتند تا زندگی از حرکت نایستد.»
ایدهی اصلی نمایش از تجربهای واقعی زاده شد؛ از دیدار با زنی در بازار ماهیفروشان گناوه. «شش سال پیش، در میانهی هیاهوی بازار، زنی را دیدم که با دستان زخمخوردهاش ماهی تمیز میکرد. گفت شوهرم در دریا رفته و برنگشته، اما زندگی باید ادامه پیدا کند. همانجا، جرقهی نمایش در ذهنم زده شد. از آن زن و روایتش، جهانی ساختیم که حالا نامش «پشت به موج» است.»
در این نمایش، دریا تنها پسزمینه نیست، بلکه شخصیت زندهایست که در همهجا حضور دارد؛ در صدای موجها، در سکوت زنان، و در چشمهایی که هنوز منتظر بازگشتاند. فهیمپور میگوید: «برای من، دریا استعارهای از ایستادگی است. هر موجش گویی تکرار تاریخ مردم جنوب است؛ برخاستن، شکستن، و باز برخاستن.»
از نظر اجرایی، نمایش بهسوی نوعی مینیمالیسم بومی حرکت کرده است؛ طراحی صحنهای ساده و متکی بر نور و حرکت، با تکیه بر ریتمی که از موسیقی محلی وام گرفته شده. موسیقی زنده و استفاده از نواهای جنوبی، در ترکیب با بداههپردازی بازیگران، فضا را به سمتی برده که بیننده در میانهی نمایش، حس میکند خودش کنار ساحل نشسته و موجها را لمس میکند.
فهیمپور صحنهی پنجم نمایش را نزدیکترین لحظه به جان خود میداند: «در آن صحنه، همهی کاراکترها از درون خود عبور میکنند. صدای دریا بالا میآید و بدنها شروع به روایت میکنند. دیگر کلمهای باقی نمیماند، فقط نگاه و حرکت است. آنجا تماشاگر با حقیقتی بیواسطه روبهرو میشود — حقیقتِ زیستن در غیاب.»
مسیر تولید «پشت به موج» آسان نبوده است. نبود امکانات فنی، کمبود فضای تمرین و محدودیتهای مالی، گروه را بارها تا مرز توقف برده. اما فهیمپور باور دارد که «تئاتر از دل همین دشواریها زاده میشود». او میگوید: «در طول پروژه بارها احساس کردم ادامه ممکن نیست، ولی همانجا بود که گروه به من یاد داد تئاتر، تمرینِ ایستادگی است. اگر تئاتر را فقط برای خودِ تئاتر بخواهیم، مسیرش زیبا میماند. چون در آن، هدف نه نتیجه، بلکه تجربه است.»
او مهمترین دستاورد این نمایش را بازآفرینی روح همکاری میان اعضای گروه میداند: «هیچ کاری بدون همدلی ساخته نمیشود. در «پشت به موج»، هر عضو گروه بخشی از روح نمایش را در خود حمل میکرد. این حس جمعی، موتور حرکت ما بود.»
پس از جشنواره، فهیمپور قصد دارد نمایش را در شهرهای مختلف استان اجرا کند و در کنار آن، نسخهی نهایی اثر را با دریافت بازخورد تماشاگران تکمیل نماید. او همچنین در تدارک تولید نمایشی تازه با حالوهوایی طنزآمیز است که برای اجراهای عمومی آماده میشود.
در پایان گفتگو، صدایش آرامتر میشود؛ مثل کسی که با دریا حرف میزند: «بوشهر برای من یعنی نمک، آفتاب و نجابت مردمی که با موجها زندگی کردهاند. نمایش ما ادای احترامی است به همین مردم، به همین صبوری. به زنانی که پشت به موج نایستادند، بلکه در دلش ماندند و از طوفان، زندگی صید