۱۱, خرداد,۱۴۰۴ | ۱۱:۲۵ ب.ظ
5175
241
بدون دیدگاه
لطفا کمی منتظر بمانید ...
سر تیتر خبرها
۱۱, خرداد,۱۴۰۴ | ۱۱:۲۵ ب.ظ
5175
241
بدون دیدگاه
نمایشگاه کتاب، امسال سی و ششمین دوره خود را در اردیبهشت ماه پشت سر گذاشت. این رویداد اما برای استان بوشهر با یک اتفاق خوب همراه بود. رونمایی از یک اثر داستانی با بن مایه حماسی تالیف یک دهه هفتادی از تبار حماسه آفرینان و سلحشوران دشتستان.
همان جایی که مردانش دوشادوش سایر همرزمانشان از خطه تنگستان و دشتی جبهه ای مستحکم مقابل ماشین جنگی چشم آبی هایی که از آبهای دور آمده بودند تا سیطره استعماری خود را این بار در این طرف دنیا و جایی در غرب آسیا بگسترانند اما مگر غیرت و جوانمردی ایرانی جماعت می گذارد آب خوش از گلوی آنها پایین رود. اینجا تفنگچی ها و دلاوران دلواری برایشان گورستانی آماده کرده اند تا از انبوه کشته های متجاوزین مکار، بوی تعفن ساحل را در بر نگیرد چون این ساحل مقدس است و برایشان حکم ناموس دارد. خوش ندارند احدی به آن چپ نگاه کند.
کتاب <<نی مه در شرجی>> نوشته سید عباس حسینیمقدم، اثری تاریخیداستانی درباره رشادتهای مردم تنگستان و نبرد دلیرانه آنان با نیروهای اشغالگر انگلیسی است. این کتاب با نگاهی هنرمندانه، تاریخ مقاومت جنوب ایران را در برابر تجاوز بیگانگان به تصویر میکشد. مقطعی کمتر پرداختهشده که در آن مردم جنوب، بیآنکه دولت مرکزی از آنها حمایت چندانی کند، در دل شرجی و خاک، پای آرمانهای ملی ایستادند.
در این رمان، ماجراهای واقعی و پرهیجان مربوط به مقاومت دلیران تنگستان، بهویژه در منطقه دلوار و بوشهر، با روایتهایی داستانی و شخصیتمحور ترکیب شدهاند. فضای داغ و شرجی جنوب، زیر آتش تهدید ناوهای بریتانیایی و سایه ترس از اشغال، بستری است که نویسنده برای روایت ایستادگی مردمی جانبرکف و وطندوست انتخاب کرده است. داستان، از دریچه نگاه شخصیتهایی چون یحیی – نمایندهای در ساختار حاکمیت وقت – و نیروهای مردمی روایت میشود.
«یحیا تلگرافی که از سوی وزارت خارجه بریتانیا آمده بود را دید. كلمات روی کاغذ را که خواند، پاهایش سست شد و اضطرابی سنگین به دلش هجوم برد. بیتوجه به زمان و کاری که داشت انجام میداد، پشت میز کنسول نشست. متن تلگراف را دوباره و دوباره خواند:
به قید فوریت با نیروهای تنگستانی در دلوار وارد جنگ شوید. طبق دستور، چهار ناو جنگی و پنج هزار نیرو به سمت شما خواهند آمد.
خبر هولناکی بود و یحیا را در بهت فرو برد. بوشهر در خطر بود. نبردی در پیش بود که میتوانست پای چنگال بینالملل را به ایران باز کند و همهی بوشهر را نابود سازد.»
نی مه در شرجی تنها یک بازخوانی تاریخی نیست؛ بلکه تلاش دارد تا نسل امروز را با گذشتهای آشنا کند که ریشه در غیرت، عزت، و استقلالطلبی مردم این سرزمین دارد. این کتاب با نثر روایی، ساده اما عمیق، روح مقاومت را به تصویر میکشد و با خلق صحنههایی از میدان نبرد، تردید و ترس، شهادت و ایثار، فضای آن دوره حساس تاریخی را بازسازی میکند.
سیدعباس حسینی مقدم ۳۵ سال دارد تحصیلات خود را در رشته مهندسی کشاورزی به پایان رسانده است وی که تقریبا هفت سالی می شود پا به عرصه داستان نویسی گذاشته در چهارمین دوره جشنواره خودنویس رمان<< نی مه در شرجی>> اولین اثرش به انتخاب هیئت داوران شایسته تقدیر و موفق به کسب جایزه این جشنواره شد. گفتگو با این نویسنده را در ادامه می خوانید
بوشهر و مقاومتش دربرابر انگلیس همیشه برای من مهم بوده و دوست داشتم بتوانم در این مسیر کاری تولید کنم. در خطه جنوب هر وقت صحبت از وطن پرستی و ایراندوستی می شود اولین موضوعی که به ذهنمان خطور می کند مقاومت علیه بیگانگان است. در خون هر جنوبی حس مبارزه علیه متجاوز وجود دارد. برای همین تصمیم گرفتم که سراغ نوشتن این کتاب با این سوژه بروم.
با توجه به بازخوردی که از اولین اثرم گرفتم و بین طبقه سنی جوانان و نوجوانان مورد استقبال قرار گرفته تصمیم گرفتم تا کتاب بعدی را در این حوزه به نگارش در بیاورم و در حال حاضر مشغول نوشتن رمان دیگری برای نوجوانان هستم که حسابی درگیر آن هستم.
برای نویسنده ای که تازه رمان اولش چاپ شده اصلاً فکر نمیکردم کارم دیده شود.چه برسد به اینکه برای ایشان اینقدر مهم باشد که هم تلفنی به بنده لطف داشتند و درباره این کتاب با من حرف زدند و از طرف دیگر در خطبه های نماز و در جمع مردم و همشهریانم از این اثر به نیکی یاد کردند. این می تواند انگیزه مضاعف به من بدهد برای ادامه مسیر.
این تماس برام یک افتخار بزرگ بود. از ته دل خوشحال شدم. واقعاً حس خوبی به آدم دست می دهد وقتی میفهمی نوشته و اثر چاپی خوانده میشود، دیده میشود و ایشا ن با همه مشغله کاری تماس می گیرند.
توی دنیای امروز، که ذهن جوانان و نوجوانان بیشتر با تصویر و هیجان و داستانهای زنده ارتباط میگیرد پرداختن به نهضت جنوب در قالب داستان، یک انتخاب نیست بلکه یک نیاز.
اگر قصه قهرمانان تنگستانی و ضداستعماری مثل شهید رئیسعلی ، زایر خضرخان و خالو حسین فقط در کتابهای تاریخی بماند جذابیت خاصی ندارند که قدرت جذب مخاطب عام را داشته باشند و ممکن خیلی ها اصلاً طرف این کتاب ها نروند.
ولی وقتی همین اتفاق ها را در دل یک داستان جذاب، با شخصیت هایی که مخاطب بتواند با آن همذات پنداری کنند آن وقت هم تاریخ را لمس میکنند هم با مفهوم غیرت و مقاومت و هویت آشنا میشوند.
داستان، تنها گذشته را زنده نمیکند بلکه به آینده هم نگاه می کند. و آن را زنده می کند. حتی میتواند حرف دل امروز ما هم باشد.
بله. در داستان سعی کردم از لهجه و گویش بوشهری استفاده کنم. مهم بود که در چهارچوب داستان هویت بومی خودش را حفظ کند و حس واقعی بودن مکان و فرهنگ بوشهر را به خواننده منتقل کند. تلاشم این بود که خواننده بیشتر با زندگی و زبان مردم بوشهر آشنا شده و داستان نزدیکتر و ملموسترباشد و به نوعی به دل مخاطب بنشیند. دوست داشتم که گویش بومی نقش خودش را توی روایت داشته باشد و معرف و بیانگر فرهنگ و زبان محلی هم باشد.
می توانم این جمله را یاداوری کنم که داستان دروغی است در لباس حقیقت. هرچند همه کتاب دقیقا منطبق بر تاریخ نیست ولی جدا از آن هم نیست و تلاشی بوده برای آشنا کردن و حس کردن تاریخ مردم بوشهر در مبارزه با انگلیسی ها.
برای اینکه نسل جوان و نوجوان با ادبیات پایداری بهتر آشنا شوند باید تاریخ را به قصههای ساده تبدیل کنیم و از شیوه های جذاب استفاده کنیم. برای آنها ماجراها را تعریف کنیم تا راحت بتوانند ارتباط برقرار کنند. استفاده از زبان هنر مثل داستان و رمان فیلم، پادکست، کمیکبوک و آثاری از این دست هم خیلی کمک میکند که موضوع ملموستر و دوستداشتنیتر شود. علاوه بر این، بهتر است در مدارس و پاتوق های فرهنگی کارگاه داستاننویسی برگزار شود تا علاقمندان و آنهایی که ذهن خلاق و مستعدی دارند خودشان هم دست به قلم بشوند. مهمتر از همه اینکه باید نشان بدهیم این داستانها فقط برای گذشته نیست، بلکه به زندگی امروز و دغدغههای جوانان هم ربط دارد.
رونمایی و دیده شدن اثر، مخصوصاً برای یک نویسندهای که از شهر یا استانی دور از مرکز میاد، واقعاً اتفاق مهم و سرنوشتسازی خواهد بود. چون واقعیت این که هرچقدر از مرکز دورتر باشیم، هم امکانهای معرفی و تبلیغ کمتر هم احتمال دیده شدن. به تبع آن خوانده شدن اثر هم پایینتر میاد.
خیلی از مخاطبان و حتی ناشران معمولاً تمرکزشان روی آثار منتشرشده در پایتخت یا شهرهای بزرگ و همین باعث می شود تا نویسندههای شهرستانی گاهی حتی با وجود کیفیت بالای کارشان، کمتر شناخته شوند.
برای همین، حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب و رونمایی رسمی از اثر، فرصتی بینظیر. هم برای اینکه کتاب در معرض دید مخاطبان مختلف قرار بگیرد هم برای ارتباط مستقیم با خوانندهها و شنیدن بازخورد آن. تازه وقتی مخاطب میفهمد که این اثر از دل یک شهر کوچک، با زبان، فرهنگ یا دغدغههای خاص خودش بیرون آمده کنجکاوتر میشود و این خودش امتیاز محسوب می شود.
در واقع چنین تجربهای میتواند نقطه شروعی باشد برای جدی گرفته شدن یک نویسنده تازهکار و حتی امیدی باشد برای سایر نویسنده ها.
استقبال خوب و معمولی بود و تا اینجا مخاطبان لطف داشتند و نظرات خوبی را گفتند.
آیتالله صفایی بوشهری؛ نماینده ولی فقیه در استان بوشهر و امام جمعه بوشهر در خطبه های نمازجمعه بوشهر از اقدام جوانان استان در حوزه کتاب و نویسندگی تقدیر کرد و گفت: از مدتها قبل در فضای استان جوانان استان یک کار بنیادین آغاز کردهاند و آن کتابخوانی است، اما نه یک کتابخوانی عادی بلکه کتابخوانی که موجب رشد نویسنده و تولید میکند.
وی اقدام جوانان استان در حوزه کتاب و نویسندگی را کار بسیار ارزشمند دانست و بیان کرد: جوانان استان بوشهر با تشکیل جلسات نویسندگی و نقد کتاب، حرکتی انقلابی و فرهنگی آغاز کردهاند که الگویی برای همه است.
خطیب نماز جمعه بوشهر اضافه کرد: در همین نمایشگاه کتاب امسال از برخی کتابهای این عزیزان مثل کتاب «نیمه در شرجی» رونمایی شد که این مایه افتخار و عزت است.