لطفا کمی منتظر بمانید ...

×
Generic selectors
Exact matches only
جستجو در عنوان
جستجو در محتوا
جستجو در پست ها
جستجو در صفحات

سر تیتر خبرها

صفحه اصلی › › بیگانگی صنایع و معادن با استانداردها و ایمنی

مهر ۲, ۱۴۰۳ | ۹:۳۷ ق.ظ

2208

144

بدون دیدگاه

یادداشتی به قلم مهندس محمد آتیار به مناسبت فاجعه معدن طبس و عدم رعایت ایمنی و استانداردها

بیگانگی صنایع و معادن با استانداردها و ایمنی

محمد آتیار _ کارشناس ارشد نفت

اختصاصی «سپهر جنوب»

بیت الغزل مشکلات این حوزه، عدم برخورد قانونی با مدیران و مسئولان در پی بروز حوادث مرگبار است زیرا اکثر قریب به اتفاق مسئولان و مدیران بدون کوچکترین اطلاع و آموزشی در خصوص HSE و صرفا با استفاده از روابط ناسالم به پست و مقام می رسند و تنها چیزی هم که برایشان اهمیتی ندارد، ایمنی و جان کارکنان است زیرا مهمترین دغدغه شان تولید به هر قیمتی است.

حادثه انفجار معدن ذغال سنگ طبس، خانواده های زیادی را عزادار و قلب میلیونها ایرانی را داغدار کرد. این نه اولین حادثه بود و نه آخرینش خواهد بود. بسیاری دیگر از صنایع نیز مستعد چنین حوادث مرگباری هستند. تاسیسات تولید و فرآورش نفت و گاز، پالایشگاههای نفت و گاز، پتروشیمی ها، ایستگاههای تقویت فشار نفت و گاز، سکوها و دکلهای حفاری، انبارهای ذخیره سازی محصولات نفتی، کارخانه های تولید رنگ و بسیاری دیگر از تاسیسات و کارخانه ها که در آنها مواد قابل اشتعال و انفجار تولید یا فرآورش می گردد، همه مستعد انفجارها و آتش سوزی های مرگبار هستند. بعد از هر حادثه هم چند روزی بحث ایمن سازی نقل محافل می شود و سپس به فراموشی سپرده می شود تا حادثه بعدی.

دلایل این اتفاقات را می توان در چند دسته خلاصه کرد:

۱-نبودن تجهیزات تشخیص، اعلام و اطفاء حریق و گازهای سمی
۲-عدم امکان خاموشی تاسیسات بصورت خودکار
۳-عدم ارائه آموزشهای ایمنی به کارکنان
۴-عدم انجام بازرسی های ایمنی منظم دوره ای از تاسیسات و تجهیزات
۵-استفاده از تجهیزات و ابزارهای غیرایمن و غیر استاندارد
۶- نداشتن تجهیزات ایمنی شخصی
۷-منقضی شدن عمر مفید تجهیزات تشخیص، اعلام و اطفای حریق و عدم امکان جایگزینی آنها به دلیل تحریم های بین المللی که کارکنان صنایع، تمام تلاش و از جان گذشتگی شان در راستای خنثی یا کم اثر سازی آنهاست.

 

اما بیت الغزل مشکلات این حوزه، عدم برخورد قانونی با مدیران و مسئولان در پی بروز حوادث مرگبار است زیرا اکثر قریب به اتفاق مسئولان و مدیران بدون کوچکترین اطلاع و آموزشی در خصوص HSE و صرفا با استفاده از روابط ناسالم به پست و مقام می رسند و تنها چیزی هم که برایشان اهمیتی ندارد، ایمنی و جان کارکنان است زیرا مهمترین دغدغه شان تولید به هر قیمتی است.
آنچه که باعث شده است تاسیسات صنعت نفت علیرغم در اختیار نداشتن تجهیزات ایمنی استاندارد، کمتر دچار حادثه شود، هوشیاری فوق العاده کارکنان و بخصوص افسران HSE است که تمام تلاش شان را به کار می گیرند تا از انجام کارهای ناایمن جلوگیری شود حتی به قیمت برخوردهای ناشایست از سوی مقامات بالاتر که فقط به تولید فکر می کنند و بس. سال گذشته بود که در توئیتی به وزیر وقت نفت که گفته بود سقف حقوق کارکنان بر اساس قانون است، نوشتم جناب وزیر آیا می دانید که ما در تاسیسات نفت و گاز اگر بخواهیم مطابق قانون و دستورالعملهای ایمنی که خود شما ابلاغ کرده اید عمل کنیم، حداقل نیمی از تاسیسات صنعت نفت باید تعطیل شود؟؟ و جناب وزیر نیز این حرف حق را برنتابید و به مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره که خود او نیز هیچ تجربه و دانشی در خصوص HSE ندارد دستور داد تا اینجانب که یکی از بنیان گذاران HSE در صنعت نفت ایران هستم را برکنار نماید. آری در کشوری که هیچ کس سرجای خودش قرار ندارد، ارزانترین چیز، جان آدمهاست. به کار گیری افراد فاقد صلاحیت در امور تخصصی حتی به جایی رسیده است که بعضا مسئولین HSE را هم از میان افراد فاقد صلاحیت انتخاب می کنند تا بله قربان گو باشند و دانش و حساسیتی برای جلوگیری از انجام کارهای ناایمن یا پیشگیری از استفاده از ابزارهای ناایمن و غیر استاندارد نداشته باشند.

در باره علت حادثه معدن طبس گفته می شود که استفاده از تجهیزاتی که ضد انفجار و بدون جرقه نبوده اند باعث شده است تا گاز متان موجود در معدن( که وجودش طبیعی است) منفجر شده و این فاجعه را بیافریند. چرا باید اجازه داده می شد تا ابزارها و تجهیزات Non-Ex در معدن استفاده شود. آیا تولید ذغال سنگ مهمتر بوده یا جان کارکنان و آبروی مملکت. چه کسی مجوز استفاده از تجهیزات ناایمن را صادر کرده، چه کسی کارگران را مجبور به استفاده از این تجهیزات کرده، آیا حالا برخورد عبرت انگیزی با آنها صورت می گیرد.

و نکته پایانی اینکه بر اساس کدام اصل عدالت، اگر یک سرباز در سر چهار راه هم در اثر تصادف کشته شود یا مقامات کشوری به هر دلیلی(حتی ماموریت اداری در چین) جان خود را از دست بدهند شهید محسوب می گردند اما کارکنان خدومی که اینگونه زندگی شان به فنا می رود، شهید نیستند. به باور اینجانب، راستین ترین شهدا، همین کارکنانی هستند که در صنایع نفت و گاز و معدن برای آبادانی ایران جانشان را کف دست می گیرند و در خطوط مقدم جبهه تولید جهاد و تلاش می کنند و در اثر حوادثی که عموما ناشی از تاثیرات مستقیم یا غیر مستقیم تحریمهای ظالمانه بین المللی هستند، جان خود را از دست می دهند و اگر کسی قرار باشد مصداق واقعی عند ربهم یرزقون باشد، کسی نیست جز همین ایثارگران جبهه های تولید و مرزداران کشور که درود و سلام و صلوات خداوند و ملائکه اش بر آنها باد.

انتهای پیام/