لطفا کمی منتظر بمانید ...

×
Generic selectors
Exact matches only
جستجو در عنوان
جستجو در محتوا
جستجو در پست ها
جستجو در صفحات

سر تیتر خبرها

صفحه اصلی › › بر شانه های پدر، تا افق های روشن هنر

اسفند ۱۵, ۱۴۰۳ | ۸:۳۲ ق.ظ

4251

67

بدون دیدگاه

گفت‌وگو با پریسا امیری: پاسدار فرهنگ، مادرانه در کنار هنر

بر شانه های پدر، تا افق های روشن هنر

داریوش محبی _ روزنامه نگار

اختصاصی هفته نامه «نخـــل و دریـــا»

پریسا امیری، فرزند رمضان امیری، چهره‌ای تأثیرگذار در تئاتر جنوب ایران، سال‌هاست که راه پدر را در عرصه فرهنگ و هنر ادامه می‌دهد. او که دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی است، با تأسیس “فرهنگسرای امیری” و “خیریه سرای مهر هانیه”، فعالیت‌های گسترده‌ای را در حوزه کارآفرینی، پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و پرورش استعدادهای جوانان دنبال کرده است. 

پریسا امیری، فرزند رمضان امیری، چهره‌ای تأثیرگذار در تئاتر جنوب ایران، سال‌هاست که راه پدر را در عرصه فرهنگ و هنر ادامه می‌دهد. او که دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی است، با تأسیس “فرهنگسرای امیری” و “خیریه سرای مهر هانیه”، فعالیت‌های گسترده‌ای را در حوزه کارآفرینی، پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و پرورش استعدادهای جوانان دنبال کرده است. در این گفت‌وگو با او درباره تأثیر پدر، چالش‌های مسیر، و چشم‌انداز آینده‌اش به گفت‌وگو نشستیم.

 

پدرتان، رمضان امیری، تأثیر بسزایی در تئاتر جنوب داشت. این تأثیر در زندگی و مسیر شما چگونه نمود پیدا کرد؟

پدرم عاشقی هنرمند و هنرمندی صادق بود. او توانست عشق به هنر و خانواده را در یک ساختار عاشقانه معنا کند و این عشق را به ما نیز منتقل کند. همان‌طور که او پدر معنوی بسیاری از هنرمندان بوشهر بود، من نیز خود را “مامان پریسای” فرهنگسرا می‌دانم و عاشقانه برای این جوانان مادری می‌کنم.

شما وابستگی عاطفی شدیدی به پدرتان داشتید. چگونه این دلتنگی را به نیرویی برای ادامه راه او تبدیل کردید؟

من معتقدم گستره سوگ به اندازه گستره عشق است. هرچه عشقمان به عزیزی بیشتر باشد، سوگ او نیز عمیق‌تر خواهد بود. بعد از فقدان پدر، که قهرمان زندگی‌ام بود، همه تلاشم را به کار گرفتم تا فرهنگسرایی به نام او تأسیس کنم. هدفم حفظ و امتداد ارزش‌های او و رفع دغدغه‌هایش درباره جوانان و نوجوانان بود.

کدام خاطره از پدر برایتان الهام‌بخش‌ترین است؟

پدرم چنان به کار و هنر عشق می‌ورزید که حتی در خستگی‌های شدید، همیشه لبخند بر لب داشت. اگر گاهی رنجیده‌خاطر می‌شد، تنها به دلیل مسائل فرهنگی و هنری بود. او هیچ‌گاه برای خودش امتیازی نخواست و تواضع و فروتنی‌اش، عظمتش را بیشتر می‌کرد. درنهایت، او در خانه معشوقه‌اش، یعنی هنر، چشم از جهان فرو بست.

فرهنگسرای امیری چگونه شکل گرفت و با چه چالش‌هایی روبه‌رو بوده‌اید؟

این فرهنگسرا تجلی عشق و نگاه پدرم به هنر است. هدف اصلی آن، بهینه‌سازی اوقات فراغت کودکان و نوجوانان است. با وجود عشق و انگیزه، کار فرهنگی توجیه اقتصادی ندارد و همیشه با چالش‌های مالی روبه‌رو بوده‌ایم. باوجود سختی‌ها، با عشق این مسیر را ادامه داده‌ایم، اما ادامه راه بدون حمایت، روزبه‌روز دشوارتر می‌شود.

وقتی می‌بینید هنرجویان فرهنگسرا حالا خودشان مربی شده‌اند و درآمد دارند، چه احساسی دارید؟

احساسی وصف‌نشدنی است. روزی این مکان را با عشق بنا کردیم و امروز آشیانه‌ای پر از پرندگانی است که آماده پرواز در آسمان بی‌کران هنر هستند.

چگونه از طریق هنر به پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی کمک می‌کنید؟

ما در کنار دوره‌های هنری نظیر موسیقی، هنرهای تجسمی، بازیگری و شاهنامه‌خوانی، کارگاه‌های مهارت‌افزایی مانند مهارت “نه گفتن”، دوست‌یابی و ارتباط مؤثر را نیز برگزار می‌کنیم. این برنامه‌ها نقش بسزایی در بهینه‌سازی اوقات فراغت و کاهش آسیب‌های اجتماعی دارند.

به‌عنوان سفیر اجتماعی استان، مهم‌ترین دغدغه شما چیست؟

جوانان و نوجوانان مهم‌ترین دغدغه من هستند. تمام تلاشمان را برای شکوفایی استعدادهای آنان و هدایتشان به سوی حرفه و هنرآموزی به کار گرفته‌ایم.

ایده تأسیس خیریه سرای مهر هانیه چگونه شکل گرفت؟

در سال ۱۳۹۸ دختر ارشدم، هانیه، را در یک سانحه تصادف از دست دادم. پس از پشت سر گذاشتن اندوه سنگین، تصمیم گرفتم نام او را جاودانه کنم. ازآنجاکه او علاقه خاصی به کودکان بی‌سرپرست داشت، این خیریه را به نامش تأسیس کردم. اکنون هانیه‌های زیادی در کنار من هستند و این راه به من معنای تازه‌ای برای ادامه زندگی بخشیده است.

شما از هنرمندان پیشکسوت نیز حمایت ویژه‌ای دارید. چرا این موضوع برایتان مهم است؟

پیشکسوتان شناسنامه فرهنگی و هنری این مرزوبوم هستند، اما متأسفانه در جامعه مورد کم‌توجهی قرار گرفته‌اند. ما با برگزاری بزرگداشت‌ها و نشست‌های هنری، ضمن ایجاد ارتباط میان نسل‌ها، تلاش می‌کنیم از این عزیزان قدردانی کنیم و تجربیات ارزشمندشان را به نسل جوان منتقل کنیم.

اگر پدرتان امروز در کنار شما بود، درباره فعالیت‌هایتان چه می‌گفت؟

پدرم تکیه‌کلامی داشت که دوستان نزدیکش خوب به یاد دارند: “بسیار متوسط!” این جمله، درواقع بالاترین سطح تأیید از سوی او بود. من همیشه حضورش را حس می‌کنم که با لبخند و نگاه سرشار از عشق می‌گوید: “بسیار متوسط پریسای بابا!”

اگر قرار بود با رمضان امیری گفت‌وگویی خیالی داشته باشید، چه می‌گفتید؟

“قهرمان زندگی‌ام، من پریسای قصه‌های تو، هنوز ایستاده‌ام تا نامت برقرار باشد. تلاش می‌کنم راهی را که دل به آن سپردی، ادامه دهم. پس همچنان کنارم بمان، که سخت به پشتیبانیت نیازمندم.”

پیام شما برای جوانان و هنرمندان نسل جدید چیست؟

هرگز در یک نقطه متوقف نشوید. مسیر موفقیت طولانی است و شما قرار است ناممکن‌ها را ممکن سازید. اما درعین‌حال، تواضع و فروتنی را سرلوحه خود قرار دهید، چراکه عظمت واقعی در فروتنی نهفته است.

چشم‌انداز آینده فرهنگسرای امیری و خیریه سرای مهر هانیه چیست؟

ما هر سال در اردیبهشت‌ماه، هم‌زمان با سالگرد کوچ پدر، جشنواره‌ای از فعالیت‌های فرهنگسرا برگزار می‌کنیم. امسال، جشنواره تئاتر ما که ابتدا درون آموزشگاهی بود، در سطح استان برگزار خواهد شد. امیدوارم این جشنواره‌ها روزی به سطح ملی و بین‌المللی برسند. اما متأسفانه، فشارهای مالی و عدم حمایت‌ها ما را به نفس‌های آخر رسانده است. اگر این روند ادامه یابد، ممکن است سال آینده قادر به ادامه فعالیت نباشیم.

و در پایان، خاطره‌ای خاص که دوست دارید با خوانندگان ما به اشتراک بگذارید؟

هیچ‌چیز برایم لذت‌بخش‌تر از دورهمی‌های پیشکسوتان نیست. آن‌ها در این نشست‌ها، پرشور خاطره‌بازی می‌کنند، شعر می‌سرایند، می‌نوازند، می‌خوانند. لحظات ناب و خنده‌های سرشار از احساسشان، برای من زیباترین صداست.

نامه یا جمله‌ای از پدر که همیشه در خاطرتان مانده است؟

“افتادگی آموز اگر طالب فیضی، هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.”

و این بیت که حالا سرگذشت من نیز شده است: “در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن، شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.”

 

این مصاحبه نشان می‌دهد که پریسا امیری چگونه عشق به پدر، هنر و مردم را در مسیری پربار به کار گرفته است. امید که تلاش‌های او همچنان ادامه یابد و چراغ فرهنگ و هنر این دیار خاموش نشود.

انتهای پیام/