۹, فروردین,۱۴۰۴ | ۱۱:۱۵ ق.ظ
4512
283
بدون دیدگاه
لطفا کمی منتظر بمانید ...
سر تیتر خبرها
۹, فروردین,۱۴۰۴ | ۱۱:۱۵ ق.ظ
4512
283
بدون دیدگاه
در بازدیدی که جمعه ۸ فروردین ماه ۱۴٠۴ از پارک های جنگلی سرکره، گندمریز و عیسوند داشتیم درختان خشکیده و به زوال رسیده آکاسیا ویکتوریا، جلوه هایی دلخراش داشتند. بیشتر درختان آکاسیا ویکتوریا خشکیده و تعدادی فقط دارای سرشاخه های نسبتاً سبز هستند.
بارها از الگوی درختکاری منابع طبیعی انتقاد کرده اما حاضر به پذیرش هیچ انتقادی نیستند و همچنان بر روش اشتباه خود پایفشاری می کنند.
بهترین پهنه های مرتعی را درختکاری می کنند. چرا باید پهنه هایی با پوشش بسیار مناسب گونه های مرتعی و برخی پهنه های شنی که دارای خاک ضعیف و پوشش اندک گیاهی هستند را درختکاری کرد؟ چرا برای تثبیت شنهای روان از گونه های گیاهی بومی و سازگار با اقلیم استفاده نمی شود؟ چرا متولی منابع طبیعی کمترین ارزش را برای مرتع قایل نیست و بر سازه های آبخیزداری و درختکاری در جاهای نامناسب اصرار می ورزد؟ چرا همچنان باید کهور پاکستانی که در زمره ۱٠٠ گونه مهاجم شناخته شده است استفاده شود؟ این حجم از آکاسیا ویکتوریا که با هزینه های قابل توجه توسط پیمانکار کاشته شده و امروز به زوال رسیده اند، و این هدر رفت بیت المال را چه کسی پاسخگوست؟ چرا از نمونه های موفق درختکاری مردمی با اندک هزینه، الگوبرداری نمی شود؟
پیش از انقلاب تپه های شنی پیرامون روستاهایی همچون سرکره، گندمریز، عیسوند، آبطویل، چاه خانی، خوشاب، چاهکوتاه، سمل، گلگون و… را گز شاهی و اسکنبیل و… کاشتند و هنوز سبز و پابرجا هستند (البته بخشی از همین درختان گز هم توسط قاچاقچیان چوب نابود شده اند) و در چند دهه گذشته فقط بدلیل نگهداشت راحت کهور پاکستانی که براحتی تکثیر و با کمترین مراقبت رشد می کنند به عنوان گونه غالب در جنگل کاری های استانهای جنوبی شده که شواهد و پژوهش ها نشان داده همین کهورهای پاکستانی با مصرف بی رویه و نیاز شدید آبی، سطح زمین های پیرامونی خود را خشک و نه تنها کمکی نکرده بلکه خود مهمترین عامل حرکت شن ها و کانون های ریزگردی هستند و همه ساله از اردیبهشت ماه تا آبان ماه شاهد گرد و خاک های شدید و حرکت شن ها و بادهای شنی در این مناطق هستیم که جای جنگل کاری های نافرجام و آسیب زا می توان با کاشت گونه های مرتعی بومی و تقویت پوشش گیاهی منطقه بهترین شیوه تثبیت شن های روان را انجام داد.
نظر کارشناسان ادارات منابع طبیعی نسبت به اولویت بخشی کهور پاکستانی بر درخت کُنار به شرح زیر است:
«استقرار درخت کنار به سختی صورت می گیرد، در آبراههها که نیاز آبی اش را بتواند جبران کند مستقر می شود، براحتی توسط دام و احشام خورده می شود، در برخی مناطق سایه وسیعی ندارد، بسرعت نسبت به کمبود آب واکنش نشان می دهد و سرعت رشد کمی نسبت به کهور پاکستانی دارد.»
در همین اظهارات چند خطای راهبردی وجود دارد. کُنار در رویشگاههایش که «کُنار دان» نامیده می شود هم در آبراهه ها و آبگیرها و هم در سطح و تپه ها می روید و رشد می کنند و در همه پهنه های رویشی «کُنار دان» به وضوح دیده می شود و اگر در جاهایی که منابع طبیعی درختکاری می کند دچار چنین چالشی هستند(مانند طرح جنگل کاری سه راه بردخون بعد از کوه نمک جاشک) نشان از جانمایی نادرست است و اصولاً این مکان مناسب جنگل کاری نیست و حتی کهورهای پاکستانی که حدود دو دهه است کاشته شده اند در بدترین شرایط و کمترین رشد هستند.
اگر براحتی توسط دام و احشام خورده می شوند بدلیل بی نظارتی و عدم اجرای قرق و رهاشدگی جنگل های دست کاشت است. کُنار رملک اصولا دیر رشد و کم سایه است و نباید انتظاری فرای شرایط زیستی اش داشت و قرار نیست همه گونه ها تناور، افراشته و سایه گستر باشند. چرا باید شاخص و معیار منابع طبیعی، کهور پاکستانی باشد؟ در هر جایی باید گونه بومی همان منطقه کاشته شود و نمی توان الگوی کاشت تک گونه ای را برای همه مناطق تجویز کرد.
جایی باید کُنار کاشت و جای دیگر کهور ایرانی، جایی گز شاهی و اسکنبیل و جایی دیگر استبرق و دِرّه یا گرگ تیغ و… کاشت. واکنش درخت کُنار نسبت به بی آبی از برجستگی و امتیاز ویژه این گونه بومی است و بسیار هوشمندانه خود را با شرایط آب و هوایی و خشکسالی و ترسالی، هماهنگ می کند. کُنار دارای خزان تابستانی است. در سالهای خشک و کم بارشی، رنگ برگها روبه سفیدی می رود تا با جذب آفتاب کمتر، تبخیر کمتری در برگها داشته باشد و تعداد برگها بر شاخه ها کمتر و کوچکتر می شود و این راز بقا و ژینایی کُنار است نه نقطه ضعف آن.
با توجه به محتوای گزارش که خشکیدگی و زوال آکاسیا ویکتوریا در پارک های جنگلی است به معرفی مختصر این گونه غیربومی و وارداتی می پردازم.
آکاسیا ویکتوریا در راسته باقلاسانان، تیره باقلاییان، سرده آکاسیا، گونهA. victoriae و نام دوبخشی Acacia victoriae، که به صورت درخت یا درختچه وجود دارد و ویژه مناطق خشک و گرمسیری است. مناطقی که باران ناچیز است ولی خاک دارای آب زیرزمینی در عمق ۴ تا ۶ متری است، به خوبی مستقر می شود. در برخی از ماههای سال وجود یک باران اندک (نَمبارشی) برای آنها بسیار حیاتی است، تا جایی که با جذب همین اندک رطوبت، توان گذر و نجات خود از تنش خشکی دارد.
در دامنه گستردهای از خاکها توان رویشی و سازگاری دارد و در خاکهایی با pH=5-9 شکوفا می شود. آکاسیا ۲۰ تا ۳٠ سال عمر می کند که با هرس اصولی، توانایی ترمیم دوباره دارد.
آکاسیا ویکتوریا بومی استرالیای مرکزی و گونه ای وارداتی به ایران است که در استان های فارس و ایلام به صورت تزئینی و در خوزستان و بوشهر به منظور تثبیت تپه های شنی کاشته می شود. آکاسیا درخت کوچک و خارداری است که به ۳ تا ۴ متر می رسد و در شرایط مطلوب تا ۷ متر رشد می کند.
به طور طبیعی در طیف وسیعی از خاک می روید و هرچند در برابر خشکی مقاوم است اما نیازمند آبیاری منظم است و در سالهای خشکی شدید تاب نیاورده و خشکیده می شوند. زمینهای پست کنار رودخانه و زهکشی ها، پهنه های گسترش سیلاب یا عرصه هایی که آبگیری مناسبی دارند بهترین مکان رویشگاهی آنهاست.
نگهداری آکاسیا نیازمند مراقبت های ویژه و دقیق میباشد. این گیاهان اغلب در شرایط گرمسیری و معتدل به خوبی رشد میکنند. آکاسیا نیاز به آبیاری منظم دارد، اما خاک آن ضمن اینکه نباید زیاد خشک شود همچنین نباید دچار آب ایستادگی شود. خاک حاوی مقدار مناسبی از مواد آلی و خاکریز برای آکاسیا مهم است در مناطق با دماهای ملایم تا گرم و رطوبت متوسط تا بالا رشد میکنند.
بیشتر گونههای آکاسیا با دماهای بین ۲٠ تا ۳٠ درجه سانتیگراد سازگارند و دماهای زیر ۵ و بالای ۴٠ درجه سانتیگراد برای این گونه، آسیب زا و سبب تنش دمایی است بنابراین دماهای مناسب و رطوبت کافی در نگهداری آکاسیا بسیار مهم است.