لطفا کمی منتظر بمانید ...

×
Generic selectors
Exact matches only
جستجو در عنوان
جستجو در محتوا
جستجو در پست ها
جستجو در صفحات

سر تیتر خبرها

صفحه اصلی › › مردی که با خلیج فارس زندگی کرده است

۱۱, اردیبهشت,۱۴۰۴ | ۱۰:۲۶ ق.ظ

4813

53

بدون دیدگاه

گفتگوی اختصاصی هفته نامه «نخـــل و دریــــا» با رکورددار عملیات های نجات دریایی در سطح ایران و خاورمیانه

مردی که با خلیج فارس زندگی کرده است

زهرا سیف آذر _ خبرنگار

اختصاصی هفته نامه «نخـــل و دریـــا»

او تنها ناخدای یک شناور نیست؛ ناجی جان‌های بی‌شماری است که دل به دریای خروشان سپرده‌اند. عباس دیری، فرمانده شناور ناجی اداره بندر، رکورددار عملیات نجات در خلیج فارس، داستانی زنده از عشق، ایثار و دلبستگی به آبی بی‌کران وطن است. با او از دل موج‌های طوفانی تا لحظه‌های اشک و لبخند همراه می‌شویم؛ جایی که نجات یک جان، معنا و ارزش زندگی را به تصویر می‌کشد.

لطفاً خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید.

من عباس دیری هستم، متولد اول شهریور ۱۳۵۶ در شهر آبادان و اصالتاً اهل بوشهر. در حال حاضر متأهل هستم و صاحب دو فرزندم: یک دختر و یک پسر. از کودکی در کنار دریای نیلگون جنوب بزرگ شدم و عشق به دریا از همان سال‌های اولیه زندگی در وجودم ریشه دواند. این روزها نیز، همزمان با فعالیت‌های حرفه‌ای، در رشته مهندسی دریایی تحصیل می‌کنم تا دانش و تجربه‌ام را بیش از پیش تقویت کنم.

 

چطور شد که مسیر زندگی شما به دریا گره خورد؟

ماجرا به دوازده سالگی من برمی‌گردد؛ زمانی که بستگان نزدیکمان در یک مزایده موفق به خرید شش فروند کشتی صیادی شدند. آن روزها، حضور مستمر کنار اسکله و مراقبت از شناورها اولین جرقه‌ی ارتباط جدی من با دریا را رقم زد. شش ماه به عنوان نگهبان کشتی‌ها در خور دی سیفو، مقابل اسکله شیلات، فعالیت کردم و همزمان با کار، تحصیلم را هم ادامه دادم. خاطرم هست اولین سفر دریایی حرفه‌ایم به بندر دیر انجام شد؛ سفری که سرنوشت مرا برای همیشه به موج‌های خروشان پیوند زد.

 

دوران کودکی شما در کنار دریا چگونه سپری شد؟

دریا برای ما بچه‌های بندرنشین، نه تنها محیط بازی، بلکه مکتب زندگی بود. از همان سنین پایین شنا کردن را یاد می‌گرفتیم. امکانات خاصی نداشتیم؛ دریا همه چیز ما بود: بازی، تفریح، آموزش و الهام. روزهایی که با موج‌ها بازی می‌کردیم، گرچه ساده، اما سرشار از شادمانی ناب بود. اکنون که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم چقدر آن خاطرات ساده، زیربنای عشق من به این پهنه‌ی آبی شده‌اند.

 

 

از شروع کار حرفه‌ای‌تان در دریا برایمان بگویید.

بعد از پایان خدمت سربازی، در سال ۱۳۷۴ رسماً وارد دنیای دریانوردی حرفه‌ای شدم. کارم را به عنوان آشپز روی یک لنج صیادی شروع کردم. اما علاقه و عطشم به یادگیری، باعث شد زودتر از آنچه انتظار داشتم، در کنار مسئولیت‌های آشپزی، مهارت هدایت شناور را نیز بیاموزم. بعدها با معرفی دوستان، به شرکت حنان شپینگ در امارات پیوستم، جایی که هم کار می‌کردم و هم مدارک رسمی دریانوردی را کسب کردم. تنها یک سال پس از شروع همکاری، به عنوان کاپیتان کشتی منصوب شدم و دریانوردی در آب‌های بین‌المللی را تجربه کردم.

چطور شد که به ایران بازگشتید؟

دوری از وطن، تلخی عجیبی دارد. با وجود فرصت‌های کاری خوب در خارج از کشور، قلبم برای خانه و خانواده تنگ می‌شد. به همین دلیل وقتی در سال ۱۳۸۲ اداره بندر بوشهر آگهی جذب نیرو برای شناورهای جستجو و نجات منتشر کرد، فرصت را غنیمت شمردم. پس از موفقیت در آزمون‌های سختگیرانه، با افتخار فعالیت در شناور ناجی را آغاز کردم؛ مسیری که برایم به معنای واقعی، رسالت شد.

 

یادتان هست اولین عملیات نجات‌تان چگونه بود؟

چطور می‌شود فراموش کرد؟ اولین مأموریت، جستجوی قایق صیادی‌ای بود که روزها در دریا مفقود شده بود. برای اولین بار با واقعیتی تلخ روبه‌رو شدم: مشاهده‌ی پیکرهای متلاشی‌شده‌ی انسان‌هایی که روزگاری امیدوارانه دل به دریا سپرده بودند. تجربه‌ای که ماه‌ها ذهنم را درگیر کرد و تصویر آن صحنه‌ها هنوز هم گاه به سراغم می‌آید.

چه چیزی باعث شد با وجود این سختی‌ها در این کار ماندگار شوید؟

دریا برای من تنها محل کار نیست؛ روح من است. حس بی‌نظیر کمک به انسان‌هایی که در دل امواج گرفتار شده‌اند، تماشای لبخندشان پس از نجات و برق امید در چشمانشان، انگیزه‌ای است که هرگز اجازه نداد از این راه دست بکشم. نجات جان انسان‌ها، ارزشمندترین پاداش زندگی من است.

در استان بوشهر، وضعیت پایگاه‌های نجات چگونه است؟

در حال حاضر استان بوشهر پنج پایگاه اصلی و فرعی جستجو و نجات دریایی دارد: بندر دیلم، جزیره خارگ، بندر عامری، بندر دیر و اسکله پتروشیمی عسلویه. به زودی با راه‌اندازی پایگاه جدید در بندر لاور ساحلی، پوشش امدادی خلیج فارس کامل‌تر خواهد شد. در هر شناور ناجی، دو شیفت کاری فعال هستند که متشکل از فرمانده، مهندس موتور، موتریست، نجاتگر و ملوان می‌باشند؛ تیمی حرفه‌ای که هر لحظه آماده‌ی اعزام برای نجات جان انسان‌هاست.

آمار تقریبی عملیات‌های موفق شما چقدر است؟

از سال ۱۳۹۵ ثبت مأموریت‌ها به صورت دیجیتال انجام می‌شود. اما به طور تقریبی می‌توانم بگویم که تاکنون بیش از هزار مأموریت موفق نجات در کارنامه دارم و افتخار نجات جان بیش از پنج هزار نفر را در دل خلیج فارس تجربه کرده‌ام. هر عملیات، قصه‌ای جداگانه و فراموش‌نشدنی دارد.

 

واکنش نجات‌یافتگان را چگونه توصیف می‌کنید؟

واکنش‌ها اغلب ترکیبی از اشک و لبخند است؛ صحنه‌هایی از قدرشناسی ناب و بی‌پیرایه. خودم ذاتاً انسان احساسی هستم. بارها همراه با اشک‌های شوق نجات‌یافتگان گریسته‌ام. یادم نمی‌رود داستان دو برادر اهل بندر ریگ را که ۱۵ روز بی‌وقفه در جستجویشان بودیم. مادر پیرشان هر روز با صدایی لرزان و دعاهایش، امید را در دل ما زنده نگه می‌داشت. آن روزها برایم یک درس بزرگ از ایمان و پشتکار بود.

 

از خاطرات خاصی که در ذهنتان مانده، برایمان بگویید.

یکی از خاطره‌های ویژه‌ام دریافت مدال شجاعت از یک ناو فرانسوی بود. در جریان یک عملیات بین‌المللی موفق شدم جان سرنشینان یک قایق غرق‌شده را نجات بدهم. آن مدال برایم سندی شد از این که حتی کوچک‌ترین تلاش‌های انسان‌ها در گوشه‌ای از این جهان دیده و تقدیر می‌شود.

چه افتخارات دیگری در کارنامه خود دارید؟

افتخار می‌کنم که باسابقه‌ترین و رکورددار عملیات‌های نجات دریایی در سطح ایران و خاورمیانه هستم. اکنون نیز در حال طی فرآیند ثبت رسمی این رکوردها در کتاب جهانی گینس هستم. اگر خدا بخواهد، بزودی این افتخار نه تنها برای من، بلکه برای تمام قهرمانان گمنام نجات دریایی ایران، به ثبت خواهد رسید.

 

حرف آخر شما برای مخاطبان ما چیست؟

در پایان، از صمیم قلب از سازمان بنادر و دریانوردی بوشهر، و به ویژه همکاران شجاعم که در سخت‌ترین شرایط همراه و پشتیبان من بوده‌اند، تشکر می‌کنم. بدون تلاش بی‌وقفه‌ی آنان، هیچ موفقیتی ممکن نبود. آرزو دارم دریا همیشه برای همه‌ی دریانوردان آرام باشد و دل‌های مردم سرزمینم لبریز از امید و آرامش.

 

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/