۲۹, شهریور,۱۴۰۴ | ۱۲:۵۷ ب.ظ
6186
49
بدون دیدگاه
لطفا کمی منتظر بمانید ...
سر تیتر خبرها
۲۹, شهریور,۱۴۰۴ | ۱۲:۵۷ ب.ظ
6186
49
بدون دیدگاه
شهریور و مهر که میرسد، شهر رنگ دیگری میگیرد. بوی دفترچههای تازه، مدادهای نو تراشیده و کیفهایی که قرار است روی شانههای کوچک کودکان فردا آویخته شوند، همه جا را پر میکند. تنور خرید نوشتافزار در این روزها گرم گرم است؛صحنهای پرشور که در آن امید کودکان و دغدغههای والدین به هم گره میخورد.
اما این هیجان خرید، روی دیگری هم دارد؛ ویترینها پر از طرحها و شخصیتهایی است که از دوردستها آمدهاند؛ قهرمانان هالیوودی و برندهای بیگانه که هیچ پیوندی با فرهنگ و قصههای ما ندارند اما ذهن و تخیل کودکانمان را تسخیر میکنند. در سایه این سیطره، تولیدکنندگان داخلی با همه تلاش و پیشرفتشان، سهمی کمتر از بازار دارند. اما آنچه ذهنمان را به خودش مشغول کرده است، ایناست؛ که آیا انتخاب ما در این روزهای شلوغ، یک خرید ساده است یا تصمیمی فرهنگی و اقتصادی؟
درست است که هر دفتر و مداد و کیفی که میخریم، وسیلهای برای مدرسه است اما حمایتیاست هرچند کوچک برای آینده تولید. بیتوجهی به کالای ایرانی یعنی چشمپوشی از فرصتهای شغلی، خلاقیت طراحان جوان و ظرفیتهای صنعت ملی. در مقابل، خرید محصولی که با فرهنگ و هویت ما همخوان باشد، یعنی سرمایهگذاری برای فردایی که فرزندانمان در آن، درس همراه با اعتمادبهنفس و خودباوری بیاموزند.
البته نباید این مسئولیت را بر دوش خانوادهها گذاشت، تولیدکنندگان داخلی نیز باید کیفیت را بالا ببرند، موظفند طراحیها را خلاقانهتر کنند و قصههایی ایرانی روی جلد دفترچهها بنشانند. دقت داشته باشیم که کودکان امروز با خرید نوشتافزار، تصویر و داستان را هم میخرند. اگر این داستانها از دل اساطیر، قهرمانان و نمادهای بومی برخیزند، نوشتافزار ایرانی هم جذاب خواهد شد و هم الهامبخش.
اما در این میان، مسئولیت دیگری نیز بر دوش ماست. همه کودکان این سرزمین شانس قدمزدن در بازار پرجنبوجوش لوازمالتحریر را ندارند. در همین روزهایی که ما برای فرزندانمان بهترینها را میخریم، کودکی در محلهای دور یا حتی خانهای نزدیک، شاید حسرت یک دفترچه ساده را داشته باشد. اگر هر کدام از ما به اندازه وسع و توانمان، کودکان بیبضاعت را دریابیم؛ نخست از میان آشنایان، همسایگان، اقوام و سپس در شهر و استان خودمان، در واقع برای آینده ایرانمان هزینه کردهایم؛ آیندهای که هیچ کودکی در آن از داشتن یک مداد و دفتر محروم نماند.
اما این را همهمان خوب میدانیم که بازار نوشتافزار سوای بازاری به عنوان ابزار یادگیری، بازاری برای رویاهاست. رویاهایی که یا در قالب شخصیتهای غریبه پرورش مییابند یا در پیوند با هویت و فرهنگ ما ریشه میگیرند. انتخاب آگاهانه خانوادهها، نوآوری تولیدکنندگان داخلی و دستهای یاریگر مردم برای حمایت از دانشآموزان نیازمند، میتواند این رویاها را به واقعیتی روشن بدل کند.