۲۰, آذر,۱۴۰۴ | ۱۰:۴۱ ق.ظ
6948
54
بدون دیدگاه
لطفا کمی منتظر بمانید ...
سر تیتر خبرها
۲۰, آذر,۱۴۰۴ | ۱۰:۴۱ ق.ظ
6948
54
بدون دیدگاه

استان بوشهر در جغرافیای توسعه ایران، با یک تناقض آشکار مدیریتی مواجه است. از یک سو، بحران آب و تنشهای حرارتی و ریزگردها، تابآوری محیط زیستی و اجتماعی شهرهایی نظیر بوشهر، عالیشهر، چغادک و دلوار و روستاهای پیرامونی را به نقطه هشدار رسانده و از سوی دیگر، سالانه حجمی بالغ بر ۱۸ میلیون مترمکعب منابع آب پایدار شیرین اما بشدت آلوده ( فاضلاب شهر بوشهر)، معادل ۷۰ درصد کسری مخزن کل دشت های استان بوشهر و ۸ برابر سد تنگ ارم، به دلیل فقدان زیرساختهای تصفیه و بازچرخانی، به محیط مجاور، ساحل و خلیج فارس تخلیه میشود.
ادامه روند کنونی دفع فاضلاب، نه تنها نقض آشکار قوانین بالادستی (نظیر قانون توزیع عادلانه آب، قانون حفاظت از خاک و برنامه هفتم توسعه) است، بلکه نوعی «خودتحریمی اقتصادی» و «خودزنی بهداشتی و محیط زیستی» در مسیر تحقق توسعه پایدار و سیاستهای کلی توسعه دریامحور محسوب میشود.
سیاست راهبردی استان بوشهر، گذار به سمت «اقتصاد دریامحور» تعریف شده است. با این حال، تخلیه فاضلاب آلوده در ساحل و دریا و نفوذ آن به سمت سایتهای پرورش میگوی دلوار و تهدید زیستمندان دریایی نوار ساحلی بوشهر تا دلوار، در تضاد ماهوی با این سیاست است.
صنعت شیلات، آبزیپروری و گردشگری که رکن معیشت منطقه است، به شدت به سلامت آب وابسته است. آلودگی ناشی از فاضلاب، نه تنها ریسک تلفات در مزارع میگو و آبزیان خلیج فارس را افزایش میدهد، بلکه با مخدوش کردن برند سلامت محصول و گردشگری این سواحل زیبا، پتانسیل صادراتی و گردشگری استان را تهدید میکند. لذا، تصفیه تکمیلی و حذف فاضلاب از چرخه طبیعت، یک «الزام پدافندی» برای صیانت از امنیت غذایی و اقتصاد دریاپایه و سلامت مردم و گردشگران و حفاظت از «بانکِ زیستی» خلیج فارس است.
در طرحریزی برای استفاده از پساب، گاه شاهد غلبه نگاه «تکبعدی» هستیم که بازچرخانی آب را صرفاً در «زراعت چوب» خلاصه میکند. اگرچه توسعه زراعت چوب گامی رو به جلوست، اما از منظر «اقتصاد آب» و توسعه همه جانبه، اختصاص انحصاری منبعی چنین پایدار و ارزشمند در اقلیم خشک بوشهر به محصولی با زنجیره ارزش محدود، مصداق «هزینه فرصت» است.
منطق حکمرانی منابع آب ایجاب میکند که به جای مدلهای تکمنظوره، به سمت «مدلهای تلفیقی اکولوژیک-اقتصادی» حرکت کنیم. بوشهر، چغادک، عالیشهر و دلوار بیش از آنکه به چوب نیاز داشته باشند، به «تعدیلکنندههای اقلیمی» و فضاهای تنفسی و گردشگری نیاز دارند. مدل بهینه، ایجاد اکوسیستمهایی است که همزمان حداقل سه کارکرد داشته باشند:
– کارکرد اقتصادی: ایجاد جنگل چندمنظوره و تولید محصولات کشاورزی و چوبی و دارویی و صنعتی در قالب ایجاد کشت و صنعت پیشرفته و سبز و ایجاد آگروتوریسم
– کارکرد گردشگری و اکوتوریسم: ایجاد پارکهای اکولوژیک، تالابهای مصنوعی (مشابه تجربه موفق پروژه Tres Rios در آریزونا) و «کمربند سبز رطوبتی» اگر درست و با تنوع گونهای (نه فقط یک نوع درخت) طراحی شود، میتواند با ایجاد یک میکرواقلیم پویا، ضمن کمک به تنوع زیستی، تلطیف آب و هوا و دمای محیطی بوشهر تا دلوار را چندین درجه کاهش دهد و به عنوان فیلتری قدرتمند، گرد و غبار محلی را پیش از رسیدن به ریه شهروندان به دام اندازد. این یعنی کاهش هزینههای درمان و افزایش کیفیت زندگی.
– کارکرد زیستی: مهار ریزگردها و کمک به حل بحران آب از طریق ایجاد جنگل ساحلی و نیز تغذیه به آبخوانهای پیرامونی در حال شور شدن و فرونشست و نیز حذف جیره بندی آب شرب از طریق تامین آب صنایع و فضای سبز از پساب بجای خطوط شرب مانند سنگاپور از دیگر مزایای در نظر گرفتن مدل چندمنظوره بجای مدل چوب محور است. هر لیتر پسابی که در صنعت یا فضای سبز استفاده شود، به معنای صرفه جویی یک لیتر آب شرب جهت حذف جیره بندی یا ذخیره شدن یک لیتر آب متعارف در سفرههای زیرزمینی برای نسل آینده است. این بزرگترین خدمت به تابآوری اقلیمی استان است.
بررسی تطبیقی نشان میدهد که مناطق پیشرو با اقلیم مشابه بوشهر، پارادایم مدیریت فاضلاب را تغییر دادهاند:
*سنگاپور (NEWater): با تصفیه پیشرفته فاضلاب و تزریق آن به صنایع و فضای سبز، فشار بر منابع آب شیرین را کاهش داده است. (الگویی برای تأمین آب منطقه ویژه اقتصادی و شهرک های صنعتی پیرامون بوشهر). تخصیص پساب استاندارد به صنایع آببر و فضای سبز شهری، به معنای آزادسازی معادل همان حجم آب باکیفیت از سدها و چاهها برای شرب و مصارف استراتژیک است.
هر مترمکعب پساب که وارد چرخه صنعت یا فضای سبز شود، یک مترمکعب ذخیره استراتژیک برای نسل آینده است(ضرورت بازتخصیص منابع آب).
*ایالت آریزونا : دو نمونه موفق «پناهگاه حیات وحش گیلبرت» و «تالاب های مصنوعی ترس ریوس» با هدایت پساب به تالابها .و حوضچه های مهندسیشده، علاوه بر تصفیه طبیعی، قطبهای گردشگری و پرندهنگری با جذب میلیون ها گردشگر در سال به همراه اکوسیستم پویا و تولید چوب و انواع فراورده های کشاورزی خلق کرده است.
«مدل جامع اکوپارک گیلبرت» اکنون گران ترین و محبوب ترین منطقه مسکونی شهر را در مجاورت خود به وجود آورده است. به عبارتی، فاضلاب نه تنها قیمت ملک را پایین نیاورده بلکه با ایجاد منظر سبز و اکوسیستم پویا، باعث ارزش افزوده ملک نیز گردیده است و رصدخانه و مسیرهای دوچرخه سواری و محل کمپینگ و کتابخانه عمومی شهر در کنار آن احداث گردیده است.
این تجربیات اثبات میکنند که فاضلاب تصفیه شده، زیرساخت حیاتی برای «تنوعبخشی به اقتصاد» است، نه صرفاً یک معضل بهداشتی که باید دفع شود. تبدیل تهدید فاضلاب بوشهر به فرصت بهره برداری از آن، نباید به یک پروژه «حداقلی» تقلیل یابد. ما نباید به کاشتن چند ردیف درخت قانع شویم، وقتی میتوانیم یک «قطب گردشگری، زیستمحیطی و اقتصادی» خلق کنیم. ما باید افق دیدمان را از «رهاسازی یا دفع فاضلاب» فراتر ببریم و به «شریان حیاتی بوشهر جدید» بنگریم. بوشهری که در آن آب بازیافتی، ضامن هوای پاک، رونق اقتصادی، نشاط اجتماعی و سرسبزی پایدار است.
ما میتوانیم این فاضلاب را رها کنیم تا دریا و ساحل زیبای بوشهر و دلوار و آبزیان خلیج فارس و مزارع پرورش میگوی دلوار را نابود کند (وضعیت فعلی).
میتوانیم آن را صرفاً به تولید چوب اختصاص دهیم و یک سود تکبعدی ببریم (نگاه سنتی).
یا میتوانیم با یک «طراحی جامع و چندمنظوره» بومی سازی شده(مانند بسته سیاستی و طرح توجیهی اقتصادی و فنی تصفیه و بازچرخانی و بهره برداری بهینه از پساب شهر بوشهر تهیه شده در هیات اندیشه ورز آب، اقلیم، محیط زیست و کشاورزی بنیاد نخبگان)، آن را به پیشرانِ «توسعه دریامحور» تبدیل کنیم؛ جایی که هم صنعت چوب رونق دارد، هم میگو سالم میماند، هم گردشگری شکوفا میشود و هم مردم در سایهسار درختان و کنار تالاب ها، طعم واقعی توسعه را میچشند.
بازچرخانی هوشمند پساب، یعنی بازگرداندنِ «حیات» به چرخه اقتصادی استان. این کلید طلایی، منتظر دستانی است که جسارتِ چرخاندن آن را داشته باشند.
این حق مردم بوشهر است که از تهدید امروز، باشکوهترین فرصت فردا را بسازند.