آذر ۲۵, ۱۴۰۳ | ۹:۰۰ ب.ظ
2996
211
بدون دیدگاه
لطفا کمی منتظر بمانید ...
سر تیتر خبرها
آذر ۲۵, ۱۴۰۳ | ۹:۰۰ ب.ظ
2996
211
بدون دیدگاه
آورده اند که نادرشاه در هنگامهی نبرد در یکی از جنگها، ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻯ ﺑﺎ ﻣﻮﻯ ﺳﭙﯿﺪ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﯿﺮ ﻣﻰﺟﻨﮕﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺒﺮﺩ، او ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍ میﺧﻮﺍﻧﺪ و وقتی متوجه میشود آن ﭘﯿﺮ ﺟﻨﮕﺠﻮ ﺍﻫﻞ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺍﻭ میپرسد: ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺷﺮﻑ ﻭ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺍﻓﻐﺎﻥ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، مگر ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻯ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺎﺳﺦ میدهد: ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻣﺎ نادرشاه نبود!
هیچ گاه در دویست سال اخیر، ایران جنگی را نیاغازیده، اما بارها و بارها مورد هجوم قرار گرفته است و هر بار پارهای از تن این بوم کهن را جدا ساختهاند و گاهی هم بی هجوم، چونان بحرین و پهلوی اول در برابر حمله متفقین در جنگ جهانی دوم، بیش از سه روز دوام نیاورد و تسلیم شد. بعدها پسرش پهلوی دوم لب به اعتراف گشود که «در اثر خوش باوری و این که احترام ملل محفوظ میماند، در قفس طلایی بی طرفی خودمان آرامیده بودیم تا این که کسانی که صاحب زور بودند، معنی بی طرفی را نشان دادند. اگر در آن روز ما خوش باور نبودیم و آمادگی آن را داشتیم که قبل از آن که مملکت ما تحت اشغال قرار بگیرد و از استعداد دفاعی ما خارج باشد که از آن دفاع بکنیم، خوش خیال نبودیم و آمادگی دفاعی لازم را داشتیم، اتفاقات شهریور ۲۰ رخ نمیداد.»
ایران پس از انقلاب اما متفاوت شد؛ در جنگ نابرابر تحمیلی هشت ساله حکومت بعث عراق با پشتوانه قدرتهای شرق و غرب و ثروت ایادی عرب منطقه، حتی یک وجب از خاک میهن از دست نرفت. آن زمان، انقلاب نهالی نو رسته بود و دست ایران از سلاح و مهمات و تجهیزات نظامی در برابر چنان دشمنانی تقریباً خالی و فقط سوریه با ریاست جمهوری حافظ اسد بود که پشت ایران محکم ایستاد. آن چه ایران داشت، ایمان به امدادهای الهی و ارادههای پولادین ملت و رزمندگان بود و همان، دست ایران را برتر و برتر کرد تا به این جا که قدرتی بسیار تعیین کننده در موازنههای منطقهای و بین المللی است، رسید.
بنا به حکمتهای نغز امیرالمومنین امام علی علیهالسلام، «اگر صلح میخواهی، باید برای جنگ آماده شوی.» همچنین، «هر ملتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد.»
چنین بود که داعش با آن داعیه و آن خوی وحشی و آن پشتوانهی عربی، عبری، غربی، در خارج از مرزهای ایران از هم پاشیده شد.
وضعیت در سوریه اما اکنون به گونهای دیگر است و چرایی آن را میتوان از هشدار مقام معظم رهبری به بشار اسد در دیدار ۱۰ خرداد امسال رمزگشایی کرد. ایشان با تاکید بر لزوم محفوظ ماندن هویت ممتاز سوریه که همان مقاومت است، به بشار اسد گفتند که «غربیها و دنبالههای آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوههای دیگر و از جمله وعدههایی که هیچ گاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند.»
در برابر وحشیگریهای داعش، شیعه و سنی، مسلمان و مسیحی و ایزدی و کرد و عرب تفاوتی نداشت. ایران به حکم انسانیت در برابر وحشیگریهای داعش، به پاس حمایتهای بی دریغ سوریه از ایران طی هشت سال دفاع مقدس و برای دفاع از حرمهای مقدس خود، با تقدیم شش هزار شهید، داعش را که ساخته دست و تحت الحمایه آمریکا و شیوخ بی غیرت خلیج فارس بود، زمینگیر کرد و از پای در آورد.
در وقایع اخیر منجر به سقوط دولت سوریه اما، اولاً تحریرالشام یا همان النصره سابق که جنایات بسیاری را در دفعه قبل مرتکب شده بود، متفاوت با دفعه قبل ظاهر شد. ثانیاً مردم سوریه که ۷۰ درصد آنها اهل سنت هستند، از معارضین استقبال کردند. ثالثاً ارتش سوریه مقاومتی نکرد و به گونهای بسیار دور از انتظار هر بار به سرعت از مواضع دفاعی خود عقب نشست. با این وصف، هر چقدر زمان بیشتر بگذرد، بیشتر معلوم میشود که ورود ایران و جبهه مقاومت به این عرصه اشتباهی بزرگ بود که البته صورت نگرفت و ایران به تلاش دیپلماتیک خود بسنده کرد.
سیطره تحریرالشام بر سوریه پایان کار نیست و امنیت و آرامش را در سوریه حاکم نخواهد کرد. اردوغان که تحریرالشام را مسلح و گسیل داشت و تروریستهای بسیاری از اویغور و تاجیکستان و ازبکستان و ترکیه را با آنها همراه کرد، نشان داده است که احیای امپراتوری عثمانی با حداقل بخشی از سرزمینهای سابق که سوریه بخشی از آن هست را در اندیشهی خود میپروراند و پیروزی در سوریه، او را بسیار غرّه ساخته است. این بلندپروازی در تقابل با آرمان سرزمینی صهیونیسم است و اگر چه اردوغان با اشاره رژیم صهیونیستی و آمریکا حمله به سوریه با تروریستهای تحت امر خود را آغاز کرد و بر آن دست یافت، ولی آنها زیادهخواهی و بلند پروازی اردوغان را تاب نخواهند آورد. حملات رژیم صهیونیستی و آمریکا در روز آغازین سقوط اسد به سوریه و انهدام هواپیماها، سیستمهای دفاعی و آن هم در حالی که سوریه دیگر عضو محور مقاومت نیست، نشان از نگرانی آنها از همین بابت میتواند باشد. از این رو، سقوط دولت بشار اسد را میتوان آغازی بر بی ثباتی و نا امنی سوریه از یک سو با جنگهای داخلی و از سوی دیگر، محل تنازع و درگیری شدن کشورهای خارجی نظیر ترکیه، روسیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی دانست. در این درگیریها ایران هشیارانه فقط به نظاره خواهد نشست تا در بهترین فرصت، وعدهی صادق ۳ که حتمی است را عملی نماید.
این همه اما سبب بی تفاوت شدن رژیم صهیونیستی، غرب و در راس آنها آمریکا نسبت به ایران نمیشود. آنها که به گمان خود، پیکان محور مقاومت یعنی حزبالله لبنان را با آتش بس و بازوی محور مقاومت یعنی سوریه را با اشغال آن از کار انداختهاند و از این بابت بسیار خرسند به نظر میرسند، نسخهشان برای ایران، ایجاد اغتشاش مجدد و درگیری از درون است و این مهم، هشیاری بیش از پیش مجلسیان و دولتیان را میطلبد!