لطفا کمی منتظر بمانید ...

×
Generic selectors
Exact matches only
جستجو در عنوان
جستجو در محتوا
جستجو در پست ها
جستجو در صفحات

سر تیتر خبرها

صفحه اصلی › › وفاق ملی؛ برآیند تمامیت خواهی جریانات سیاسی

آذر ۱۸, ۱۴۰۳ | ۱۰:۰۰ ب.ظ

2914

89

1 دیدگاه

یادداشتی تحلیلی در نقش کژکارکردی احزاب سیاسی در برابر گفتمان وفاق ملی

وفاق ملی؛ برآیند تمامیت خواهی جریانات سیاسی

داریوش محبی _ مدیر مسیول

مصادره دولت چهاردهم با هر نام و نشانی یعنی به مسلخ بردن گفتمان وفاق ملی و پایفشاری بر مسیر کژراهه‌ای که تا کنون رفته‌ایم. مردم از چپ و راست شدن‌های بیهوده سرخورده‌اند و در همین کارزار واپسین دیدیم که نیمی از سبد رأی اصلاحات نیز ریزش دارد و این بی اعتمادی بزرگ باید جدی گرفته شود.

جریانات سیاسی از چپ و راست و میانه در ایران، آن گاه که از صحنه قدرت به دورند، منتقد جریان مخالف‌اند و معمولاً انتقاداتی دارند که پس از به قدرت رسیدن، خود نیز بر همان سیاق عمل می‌کنند و با هر دولتی و در هر برهه‌ای اصطلاحاتی همچون مدیران اتوبوسی، یک دست سازی، خالص سازی و… رایج می‌شود و با این سیر سینوسی آن چه زیان می بیند، ایران است که همچنان در بند روند قهقرایی می‌افتد.

توفیری ندارد که چپ بر سر قدرت باشد یا راست؛ هر که باشد مطالبه احزاب همسو از دولت مستقر همانا پاکسازی و برکناری همه مدیران جناح مخالف از سطح وزارتی تا آبدارچی است و خواهان گماردن نیروهای همسو و هم طیف سیاسی خویش‌اند و شگفت اینجاست که خود نیز منتقد همین رویه در دولت گذشته بوده‌اند و پس از پیروزی در کارزار انتخابات، عرصه مدیریت کشور را جولانگه انتقامجویی‌های سیاسی می‌کنند و به هر چیزی می‌اندیشند جز توسعه ایران!

سهم خواهی در دنیای سیاست مرسوم اما در ایران ماجرا متفاوت است. اصولاً یا نباید سهم خواهی کرد یا باید سهم خواهی را حق همه جریانات سیاسی پس از پیروزی در انتخابات بدانیم، نه این که هر جناح سهم خواهی را منحصر به خود داند و دیگران را بی حق پندارد.

دولت‌ها برونداد گفتمان‌هایند و در پسا دولت هر چند بدنه اجتماعی‌ گفتمان‌ها دچار ریزش می‌شود، اما همچنان هستند؛ اما صرفاً در خلعت بازیگر و نه بازی گردان!

روزی چپ میدانداری کرد و روز دیگر، راست و مردم سرخورده از هر دو به دامن اعتدال چنگ زدند و نه تدبیری دیدند و نه امیدی! دولت سیزدهم هم مبنا را بر خالص سازی گذاشت و این هم افاقه نکرد تا وفاق ملی دامن گسترد.

وفاق ملی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است اما باز هم جریانات سیاسی حاضر به همدلی و همراهی نیستند و حتی اصلاحات که تا دیروز مخالف خالص سازی بود، امروز خواهان یکدست سازی دولت با پرچم اصلاحات‌اند و اگر قرار بر یکدست سازی است، چه فرقی است میان اصول و اصلاح مادامی که هر دو پرچمدار یکدستی‌اند! آن هم در کشوری که احزاب رسمیت ندارد.

در ساختاری چنین بی بنیاد، این همه کشمکش‌های سیاسی آن هم برای سهم خواهی ستادهای انتخاباتی که گویی پیمانکاران و مقاطعه کاران انتخاباتی‌اند را باید پایان داد.

مصادره دولت چهاردهم با هر نام و نشانی یعنی به مسلخ بردن گفتمان وفاق ملی و پایفشاری بر مسیر کژراهه‌ای که تا کنون رفته‌ایم. مردم از چپ و راست شدن‌های بیهوده سرخورده‌اند و در همین کارزار واپسین دیدیم که نیمی از سبد رأی اصلاحات نیز ریزش دارد و این بی اعتمادی بزرگ باید جدی گرفته شود.

دولت وفاق هر چند از روز تولد تا به امروز که نوزاد است، شرایطی فوق العاده پیچیده گریبانش را گرفته است، اما نشانه‌های آشکاری از وفاق و آغاز روندی نوین وجود دارد که همگی باید همدلانه یاریگر دولت شوند تا کشور رنگ آرامش بگیرد و در آرامش به اصلاحات ساختاری دست زد و پایانی بر دعواها و کشمکش های سیاسی باشند و گرنه همچنان نقطه سر سطریم.

انتهای پیام/