بهمن ۲۳, ۱۴۰۳ | ۶:۳۵ ب.ظ
3805
274
بدون دیدگاه
لطفا کمی منتظر بمانید ...
سر تیتر خبرها
بهمن ۲۳, ۱۴۰۳ | ۶:۳۵ ب.ظ
3805
274
بدون دیدگاه
امروزه مفهوم پایداری (Sustainability) به کلیدواژه بیبدیل جوامع مترقی در توسعه تبدیل شده است. مفهوم پایداری بصورت کلی بر سه معیار پایداری اقتصادی، پایداری محیط زیستی و پایداری اجتماعی استوار است. با توجه به سابقه پیمان کیوتو و تصویب پیمان پاریس در سال ۲۰۱۵ در راستای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و تعدیل سناریوی فعلی گرمایش جهانی، توجه به معیار پایداری محیط زیستی منجر به توسعه و تجاریسازی سریع فناوریهای کاهش انتشار، جداسازی و ذخیرهسازی گازهای گلخانهای (CCS) و همچنین توجه بهگذار انرژی از منابع فسیلی به تجدیدپذیر جهت دستیابی به اهداف مورد نظر در سال ۲۰۳۰ و انتشار صفر (Net Zero) در ۲۰۵۰ گردیده است. در خصوص فناوریهای جداسازی گازهای گلخانهای پیشرفت خوبی انجام گرفته است اما همچنان تبدیل و ذخیرهسازی آنها چالش بزرگی برای صنایع است لذا بدونگذار انرژی و عینیسازی مفهوم Nexus (پایداری منطقهای در تأمین و مصرف آب، انرژی و غذا) دستیابی به اهداف فوق الذکر مقدور نیست.
از این رو، پارادایمهای عرضه و تقاضای انرژی در جهان به سرعت در حال تغییر است و کشورهای مهم حوزه انرژی از جمله ایران باید با انجام مطالعات علمی در راستای شناسایی و فعالسازی ظرفیتهای خود جهت نقش آفرینی بهعنوان بازیگرهای تأثیرگذار در جریان آتی انرژی دنیا برنامهریزی کنند و گرنه بطور کلی از بازار عرضه انرژی حذف میگردند و محتاج به فناوریهای پیشرفته و وابسته به بیگانگان خواهند شد. گروه پژوهشیگذار انرژی و پایداری در دانشگاه خلیج فارس یکی از مراکزی است که در سالهای اخیر بر مسألهگذار انرژی در منطقه خلیج فارس و ظرفیتهای این منطقه متمرکز شده است و محققین این مرکز با رصد مقالات علمی و الگوگیری از اسناد ملی کشورها، شرکتها و سازمانهای مهم جهان به انجام مطالعات پژوهش و فناوری در این حوزه مشغول هستند. گذار انرژی صرفاً با توسعه برخی فناوریهای پیشرفته یا واردات موقت آنها محقق نمیشود بلکه نیاز به یک برنامه منسجم ملی و سازمانی در سطوح مختلف از جمله کانونهای تصمیمسازی، سیاستگذاری، قانونگذاری، تأمین زنجیره ارزش، سرمایهگذاری و توسعه زیرساختی و فناوری را شامل میشود. بدین سبب، کشورها نسبت به تدوین سند ملی با عناوین توسعه پایدار، گذار انرژی و انتشار صفر اقدام نمودهاند و اهداف خود و برنامه تحقق آن را در مایل پستهای ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ اعلام نمودهاند. محققین این گروه پژوهشی با مطالعه برنامه ملی ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا، چین، هند و حتی کشورهای در حال توسعه منطقه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، امارات عربی متحده و عمان به این نتیجه رسیدهاند که ایران در حال حاضر از نبود یک برنامه منسجم ملی در این حوزه به شدت رنج میبرد و لازم است این مهم در اسرع وقت در دستورکار وزارتخانههای ذیربط قرار گیرد. همچنین، تدوین نقشه راهگذار انرژی در مناطق ویژه از جمله منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بسیار مهم است.
اقتصاد هیدروژنی جزئی ضروری از یک سیستم انرژی پایدار است. با منسوخ شدن تدریجی استفاده از سوختهای فسیلی بعنوان حامل انرژی تا سال ۲۰۵۰، بنظر میرسد که هیدروژن بعنوان حامل اصلی انرژی در دنیا مورد استفاده قرار گیرد. تولید، انتقال و تبدیل هیدروژن به انرژی ثانویه دارای چالشهای فنی است که روز به روز در حال مهار شدن هستند. امنیت تأمین انرژی، استقلال انرژی، انعطافپذیری و مبارزه برای رهبری فناوری به عنوان پارامترهای اصلی سیاست انرژی و سیاست خارجی در سالیان آتی خواهد بود. پیشبینی پیامدهای ژئوپلیتیکی فراگیری اقتصاد هیدروژنی مستلزم شناسایی و ترسیم بازیگران احتمالی، تضاد منافع، خطرات و روابط بالقوه بین بازیگران مهم است. پیشبینی میشود اثرگذاری اقتصاد هیدروژنی در مناسبات جهانی با تأثیر سوختهای فسیلی بر الگوهای قدرت و شکوفایی کشورها پس از انقلاب صنعتی قابل مقایسه باشد. پس بنظر میرسد از این حیث در یک نقطه عطف تاریخی جدید هستیم. در اذهان عموم مردم در منطقه غرب آسیا (خاور میانه) تسلط بر نفت و سوختهای فسیلی ارزان علت دخالتهای استعماری غرب و شرق در این منطقه قلمداد میشده است. اما شاید جالب توجه باشد که این منطقه در اقتصاد هیدروژنی نیز یکی از کانونهای اصلی تأمین و عرضه هیدروژن سبز و آبی ارزان قیمت است.
از نظر فنی براساس منشأ تأمین انرژی میتوان هیدروژن تولیدی را به هیدروژن سبز (الکترولیز آب با انرژی نو)، زرد (الکترولیز آب با برق شبکه)، فیروزهای (پیرولیز متان و حذف کربن جامد)، آبی (از منشأ سوخت فسیلی پس از جذب کربن)، بنفش/صورتی (الکترولیز آب با انرژی هستهای)، خاکستری (از منشأ گاز طبیعی) و سیاه/قهوهای (از منشأ زغال سنگ) دستهبندی کرد. بنظر میرسد در میان مدت، هیدروژن سبز و آبی مورد توجه کانونهای واردات انرژی از جمله اتحادیه اروپا باشند. با توجه به اهمیت انرژی خورشیدی و منابع گاز طبیعی مناطقی همچون مناطق میانی و جنوبی ایران، شبه جزیره عربستان، شمال آفریقا، استپهای آسیای مرکزی، استرالیا، جنوب شرق آفریقا، شرق آمریکای لاتین و جنوب غربی ایالات متحده و مکزیک میتوانند از کانونهای اصلی عرضه هیدروژن سبز باشند. لذا قدرتهای جهانی در پی تسلط و استیلای این مناطق خواهند بود. در سندی که توسط یکی ازاندیشکدههای اروپایی به سفارش دولت فدرال آلمان تنظیم شده است سناریوهای تنظیم هیدروژن (Hydrogen Realignment شامل تمایل اقتصاد انرژی بر نظم جهانی به سمت شرق)، خودکفایی و عدم وابستگی (Hydrogen (In)Dependence شامل اهتمام اروپا بهگذار انرژی و استقلال سیاسی و عدم وابستگی به مواد خام و منابع مورد نیاز) و امپرئالیسم هیدروژنی (Hydrogen Imperialism مبتنی بر تقسیم منابع و زنجیرههای ارزش جهانی توسط ابر قدرتها) پیشنهاد گردیده است و جوانب آن مورد بررسی قرار گرفته که باز کردن آن در این جستار نمیگنجد.
لذا توجه به تدوین برنامه جامع و سند ملیگذار انرژی یکی از اولویتهای کلان و راهبردی کشور است و مناطق ویژه انرژی باید بصورت ویژه در این راستا گام بردارند و خود را با اقتضائات بازار انرژی در دنیا همگام سازند. پیشنهاد میگردد که سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بعنوان یکی از متولیان اصلی توسعه اکوسیستم انرژی با بهرهگیری از ظرفیت علمی استان و کشور در گام نخست با شناسایی ظرفیتها و تدوین نقشه راه گذار انرژی و توسعه پایدار منطقه در این مسیر قدم بردارد.