بهمن ۸, ۱۴۰۳ | ۹:۴۸ ق.ظ
3545
141
بدون دیدگاه
آوازهای دلبــرانه
من در میان شاخه های سردِ پاییز
من در میان بادهای موسمِ مهر
من در میان کارزار رعد با ابر
من در میان چشمه های جاری نور
من در دلِ آوردِ بین خور و خرمن
بر شاخسارِ برگ ها تارانده ی مست
بر مَه که می تابد به خاکْ آلودهْ برکه
آوازهای دلبرانه می دهم سر
بر سنگ های سختِ آبشخوردِ آهو
بر گرمسار سینه ی تفتیده ی دشت
بر سرخْ روی بچه چوپانی به صحرا
بر گشته پرپرْ قاصدک های سبکسر
من در میان چشمه های اشک صخره
بر هجمه ی زنبورهای سرخْ بر آب
در بین پژواک صدای ساربان ها
بر دنگ و دنگ بامدادان بیابان
شعر ستایش می سرایم
من شاخه های لخت و بی برگ سترون را
با دیدگاهی عاشقانه دوست می دارم
من رقص باران بر فراز غنچه ی بگشوده لب را
مانند شمشیر سترگ خار بر پای برهنه
مانند طوفان خروشان درخت گز
مانند انبوه صدای سیل
مانند اندوه نگاه خفته در ساحل، بر ساربانِ قایق مواج
از عمق جانم می ستایم
من سردیِ آغوشِ سفتِ سایه سارِ بید
چشمک زنانِ برگ های مرتعش در نور
موج خوش خونخواری پشه،
بر گردن اسبان شیهه ساز
وآسیبِ چسبانِ رطب بر شانه ی اِستادهْ زیر نخل،
را عشق می ورزم.
#ماسن.
محسن شهرثابت
انتهای پیام/
تبادل نظر کاربران
تمامی نظرات ارسال شده با تائید مدیریت در سایت قابل نمایش خواهد بود .
نظراتی که حاوی فحاشی . تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات در انتظار بررسی : 2
نظرات انتشار یافته : بدون دیدگاه